08-18-2009, 04:42 PM
افق های نو در سال ۲۰۰۵ با هدف سفری ۱۰ ساله به سوی پلوتون پرتاب شد. این نخستین ماموریت بشر به سوی پلوتون و کمربند خرده سیاره های یخی کمربند کویی پر در ورای مدار نپتون است. گرچه افق های نو بیشترین سرعت پرتاب را در تاریخ کاوش های فضایی داشته است اما حتی این سرعت اولیه نیز برای سفری «سریع» به پلوتون کافی نبود و طبق برنامه فضاپیما می بایست از فاصله حدود دو میلیون کیلومتری مشتری عبور می کرد و با دریافت انرژی مداری از مشتری سرعت می گرفت و در مسیر درست از شتاب حاصل استفاده می کرد.
حداکثر خطای ممکن در این مرحله فقط یک دقیقه بود. یعنی نباید بیش از یک دقیقه زودتر یا دیرتر به نزدیک ترین فاصله از مشتری می رسید وگرنه انرژی مداری را بدرستی دریافت نمی کرد و در مسیر درست قرار نمی گرفت. در این صورت فضاپیما ناچار می شد سوخت زیادی در راه مصرف کند تا در مسیر درست قرار بگیرد. خوشبختانه این مرحله حساس بی خطر سپری شد...
افق های نو با دریافت افزوده سرعت ۱۴ هزار کیلومتر بر ساعت، سرعت خود را پس از گذر از کنار مشتری به حدود ۸۳ هزار کیلومتر بر ساعت رساند؛ سرعتی چنان زیاد که وسیله ای با این سرعت فاصله نیویورک تا توکیو، در دو سوی جهان، را فقط در ۸ دقیقه طی می کند.
این نخستین بار نبود که مشتری چنین «هل» گرانشی رایگانی را در اختیار فضاپیماهای بشر می گذاشت یا این که دستکم هدف چنین ملاقات های فضایی می بود. پایونیر ۱۰ و ۱۱ در سال های ۱۳۵۲ و ۱۳۵۳ از کنار مشتری عبور کردند، سپس ویجرهای یک و دو در سال های ۱۳۵۷ و ۱۳۵۸ از کنار مشتری گذشتند.
فضاپیمای خورشیدشناس اولیس در زمستان ۱۳۷۰ چنان انرژی مداری ای از مشتری گرفت که از صفحه منظومه شمسی (دایره البروج) جدا شد و در مداری قطبی به گرد خورشید قرار گرفت. فضاپیمای گالیله، تنها فضاپیمایی که در مداری به دور مشتری قرار گرفت، در سال ۱۳۷۴ به دام گرانش مشتری افتاد و حدود ۸ سال داده های ارزشمندی از مشتری و قمرهایش را به زمین فرستاد. فضاپیمای کاسینی نیز در راه رسیدن به زحل در دی ۱۳۷۹ با عبور از کنار مشتری شتاب گرانشی کافی برای ادامه راه را دریافت کرد و ۲۶ هزار عکس نیز از مشتری و اقمارش گرفت.
اما در ملاقات نزدیک افق های نو با مشتری چه رخ داد؟ تلسکوپ مخصوص ۲۰ سانتیمتری (۸ اینچی) فضاپیما به نام لوری(LORRI) از هر چهار قمر گالیله ای و بسیاری از عوارض جوی مشتری عکس گرفت. ابزارهای علمی دیگر فضاپیما نیز آزمایش شدند. در نزدیک ترین فاصله از مشتری، میدان دید دوربین لوری فقط بخش کوچکی از قرص مشتری را که تا ۳/۵ درجه (۷ برابر قرص ماه در آسمان زمین) بزرگ شده بود، به تصویر می کشید و برای تشکیل تصویری کامل از مشتری ۱۵۰ عکس کنار هم به صورت موزاییکی لازم بود.
در رصد مشتری تلسکوپ های دیگری نیز افق های نو را همراهی کردند تا داده ها در طول موج های مختلف و از منظرگاه های گوناگون مکمل هم باشند.
تلسکوپ هابل مدتی از وقت خود را به تصویربرداری مرئی و فرابنفش نزدیک از مشتری در هنگام ملاقات افق های نو گذاشت. تلسکوپ فضایی پرتو ایکس چاندرا نیز در همان زمان به ثبت شفق های قطبی مشتری پرداخت. تصویر پرتو ایکس این شفق با تصاویر افق های نو و هابل از مشتری تلفیق شد و جلوه ای تازه از این سیاره ارائه داد. شفق های قطبی مشتری هزار بار قوی تر از همتای خود در جو زمین اند و احتمالا بر اثر برهمکنش یون های اکسیژن و گوگرد موجود در میدان مغناطیسی سیاره با ذرات باد خورشیدی به وجود می آیند.
منشا این یون ها علاوه بر خود مشتری انبوه گازی است که آتشفشان های آیو به فضا می فرستند و چون این ذرات دارای بار الکتریکی اند در امتداد خطوط میدان مغناطیسی بزرگ مشتری جریان می یابند؛ میدانی که حدود یک میلیون بار قوی تر از میدان مغناطیسی زمین است.
حداکثر خطای ممکن در این مرحله فقط یک دقیقه بود. یعنی نباید بیش از یک دقیقه زودتر یا دیرتر به نزدیک ترین فاصله از مشتری می رسید وگرنه انرژی مداری را بدرستی دریافت نمی کرد و در مسیر درست قرار نمی گرفت. در این صورت فضاپیما ناچار می شد سوخت زیادی در راه مصرف کند تا در مسیر درست قرار بگیرد. خوشبختانه این مرحله حساس بی خطر سپری شد...
افق های نو با دریافت افزوده سرعت ۱۴ هزار کیلومتر بر ساعت، سرعت خود را پس از گذر از کنار مشتری به حدود ۸۳ هزار کیلومتر بر ساعت رساند؛ سرعتی چنان زیاد که وسیله ای با این سرعت فاصله نیویورک تا توکیو، در دو سوی جهان، را فقط در ۸ دقیقه طی می کند.
این نخستین بار نبود که مشتری چنین «هل» گرانشی رایگانی را در اختیار فضاپیماهای بشر می گذاشت یا این که دستکم هدف چنین ملاقات های فضایی می بود. پایونیر ۱۰ و ۱۱ در سال های ۱۳۵۲ و ۱۳۵۳ از کنار مشتری عبور کردند، سپس ویجرهای یک و دو در سال های ۱۳۵۷ و ۱۳۵۸ از کنار مشتری گذشتند.
فضاپیمای خورشیدشناس اولیس در زمستان ۱۳۷۰ چنان انرژی مداری ای از مشتری گرفت که از صفحه منظومه شمسی (دایره البروج) جدا شد و در مداری قطبی به گرد خورشید قرار گرفت. فضاپیمای گالیله، تنها فضاپیمایی که در مداری به دور مشتری قرار گرفت، در سال ۱۳۷۴ به دام گرانش مشتری افتاد و حدود ۸ سال داده های ارزشمندی از مشتری و قمرهایش را به زمین فرستاد. فضاپیمای کاسینی نیز در راه رسیدن به زحل در دی ۱۳۷۹ با عبور از کنار مشتری شتاب گرانشی کافی برای ادامه راه را دریافت کرد و ۲۶ هزار عکس نیز از مشتری و اقمارش گرفت.
اما در ملاقات نزدیک افق های نو با مشتری چه رخ داد؟ تلسکوپ مخصوص ۲۰ سانتیمتری (۸ اینچی) فضاپیما به نام لوری(LORRI) از هر چهار قمر گالیله ای و بسیاری از عوارض جوی مشتری عکس گرفت. ابزارهای علمی دیگر فضاپیما نیز آزمایش شدند. در نزدیک ترین فاصله از مشتری، میدان دید دوربین لوری فقط بخش کوچکی از قرص مشتری را که تا ۳/۵ درجه (۷ برابر قرص ماه در آسمان زمین) بزرگ شده بود، به تصویر می کشید و برای تشکیل تصویری کامل از مشتری ۱۵۰ عکس کنار هم به صورت موزاییکی لازم بود.
در رصد مشتری تلسکوپ های دیگری نیز افق های نو را همراهی کردند تا داده ها در طول موج های مختلف و از منظرگاه های گوناگون مکمل هم باشند.
تلسکوپ هابل مدتی از وقت خود را به تصویربرداری مرئی و فرابنفش نزدیک از مشتری در هنگام ملاقات افق های نو گذاشت. تلسکوپ فضایی پرتو ایکس چاندرا نیز در همان زمان به ثبت شفق های قطبی مشتری پرداخت. تصویر پرتو ایکس این شفق با تصاویر افق های نو و هابل از مشتری تلفیق شد و جلوه ای تازه از این سیاره ارائه داد. شفق های قطبی مشتری هزار بار قوی تر از همتای خود در جو زمین اند و احتمالا بر اثر برهمکنش یون های اکسیژن و گوگرد موجود در میدان مغناطیسی سیاره با ذرات باد خورشیدی به وجود می آیند.
منشا این یون ها علاوه بر خود مشتری انبوه گازی است که آتشفشان های آیو به فضا می فرستند و چون این ذرات دارای بار الکتریکی اند در امتداد خطوط میدان مغناطیسی بزرگ مشتری جریان می یابند؛ میدانی که حدود یک میلیون بار قوی تر از میدان مغناطیسی زمین است.
هرکجا هستم باشم ، آسمان مال من است!