09-15-2009, 08:38 AM
سلام.ببینید چی اوردم.این قسمت هایی از تفسیر آیه ی 29 سوره ی بقره هست.تفسیر نمونه خواهش می کنم همشو بخونید.خیلی از معما ها رو حل می کنه.:
كلمه" سماء" در لغت به معنى طرف بالا است، و اين مفهوم جامعى است كه مصداقهاى مختلفى دارد، لذا مىبينيم در قرآن در موارد گوناگونى به كار رفته است:
1- گاهى به" جهت بالا" در قسمت مجاور زمين اطلاق شده، چنان كه مىفرمايد:
أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماءِ" آيا نديدى خداوند چگونه مثل زده است گفتار پاك را به درخت پاكيزهاى كه ريشهاش ثابت و شاخهاش در آسمان است" (ابراهيم- 24).
2- گاه به منطقهاى دورتر از سطح زمين (محل ابرها) اطلاق شده، چنان كه مىخوانيم: وَ نَزَّلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً مُبارَكاً:" ما از آسمان آب پر بركتى نازل كرديم" (سوره ق آيه 9).
3- گاه به" قشر متراكم هواى اطراف زمين" گفته شده: وَ جَعَلْنَا السَّماءَ سَقْفاً مَحْفُوظاً:" ما آسمان را سقف محكم و محفوظى قرار داديم" (انبياء- 32)
4- و گاهى به معنى" كرات بالا" آمده است ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ وَ هِيَ دُخانٌ:" به آسمانها پرداخت در حالى كه دود و بخار بودند" (و از گاز نخستين، كرات را آفريد) (فصلت- 11).
اكنون به اصل سخن باز گرديم، در اينكه مقصود از آسمانهاى هفتگانه چيست؟ مفسران و دانشمندان اسلامى بيانات گوناگونى دارند و تفسيرهاى مختلفى كردهاند:
1- بعضى آسمانهاى هفتگانه را، همان" سيارات سبع" مىدانند (عطارد زهره، مريخ، مشترى، زحل، و ماه و خورشيد) كه به عقيده دانشمندان فلكى قديم جزء سيارات بودند «1».
2- بعضى ديگر معتقدند كه منظور طبقات متراكم هواى اطراف زمين است و قشرهاى مختلفى كه روى هم قرار گرفته است.
3- بعضى ديگر مىگويند: عدد هفت در اينجا به معنى عدد تعدادى بعضى نيز، كرات منظومه شمسى را كه ده كره است (9 سياره معروف به اضافه سيارهاى كه در ميان مريخ و مشترى بوده و سپس متلاشى شده و بقاياى آن هم چنان در همان مدار در گردش است) به دو گروه تقسيم كردهاند، گروهى كه در زير مدار زمين قرار دارند (عطارد و زهره) و گروهى كه در بيرون مدار زمين و فوق آن هستند كه هفت سياره ديگر مىباشد و به اين ترتيب شايد مىخواهند آسمانهاى هفتگانه را به كرات هفتگانه بيرونى تفسير كنند (دقت كنيد).
بعضی مفسران می گویند در اینجا منظور از سبعه خود عدد 7نيست، بلكه عدد تكثيرى است كه به معنى تعداد زياد و فراوان مىباشد، و اين در كلام عرب و حتى قرآن نظائر قابل ملاحظهاى دارد مثلا در آيه 27 سوره لقمان مىخوانيم: وَ لَوْ أَنَّ ما فِي الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلامٌ وَ الْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ ما نَفِدَتْ كَلِماتُ اللَّهِ:" اگر درختان زمين قلم گردند، و دريا مركب، و هفت دريا بر آن افزوده شود، كلمات خدا را نمىتوان با آن نوشت".
به خوبى روشن است كه منظور از لفظ" سبعه" در اين آيه عدد مخصوص هفت نيست بلكه اگر هزاران هزار دريا نيز مركب گردد، نمىتوان علم بىپايان خداوند را با آن نگاشت.
بنا بر اين سماوات سبع اشاره به آسمانهاى متعدد و كرات فراوان عالم بالا است بى آنكه عدد خاصى از آن منظور باشد.
4- آنچه صحيحتر به نظر مىرسد، اين است كه مقصود از" سماوات سبع" همان معنى واقعى آسمانهاى هفتگانه است، تكرار اين عبارت در آيات مختلف قرآن، نشان مىدهد كه عدد" سبع" در اينجا به معنى تكثير نيست، بلكه اشاره به همان عدد مخصوص است.
منتها از آيات قرآن چنين استفاده مىشود كه تمام كرات و ثوابت و سياراتى را كه ما مىبينيم همه جزء آسمان اول است، و شش عالم ديگر وجود دارد كه از دسترس ديد ما و ابزارهاى علمى امروز ما بيرون است و مجموعا هفت عالم را به عنوان هفت آسمان تشكيل مىدهند.
شاهد اين سخن اينكه: قرآن مىگويد: وَ زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِمَصابِيحَ:
" ما آسمان پائين را با چراغهاى ستارگان زينت داديم" (فصلت- 12).
در جاى ديگر مىخوانيم: إِنَّا زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِزِينَةٍ الْكَواكِبِ:" ما آسمان پائين را با كواكب و ستارگان زينت بخشيديم" (صافات- 6).
از اين آيات بخوبى استفاده مىشود كه همه آنچه را ما مىبينيم و ستارگان را تشكيل مىدهد همه جزء آسمان اول است، و در ما وراى آن شش آسمان ديگر وجود دارد كه ما در حال حاضر اطلاع دقيقى از جزئيات آن نداريم.
كلمه" سماء" در لغت به معنى طرف بالا است، و اين مفهوم جامعى است كه مصداقهاى مختلفى دارد، لذا مىبينيم در قرآن در موارد گوناگونى به كار رفته است:
1- گاهى به" جهت بالا" در قسمت مجاور زمين اطلاق شده، چنان كه مىفرمايد:
أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماءِ" آيا نديدى خداوند چگونه مثل زده است گفتار پاك را به درخت پاكيزهاى كه ريشهاش ثابت و شاخهاش در آسمان است" (ابراهيم- 24).
2- گاه به منطقهاى دورتر از سطح زمين (محل ابرها) اطلاق شده، چنان كه مىخوانيم: وَ نَزَّلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً مُبارَكاً:" ما از آسمان آب پر بركتى نازل كرديم" (سوره ق آيه 9).
3- گاه به" قشر متراكم هواى اطراف زمين" گفته شده: وَ جَعَلْنَا السَّماءَ سَقْفاً مَحْفُوظاً:" ما آسمان را سقف محكم و محفوظى قرار داديم" (انبياء- 32)
4- و گاهى به معنى" كرات بالا" آمده است ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ وَ هِيَ دُخانٌ:" به آسمانها پرداخت در حالى كه دود و بخار بودند" (و از گاز نخستين، كرات را آفريد) (فصلت- 11).
اكنون به اصل سخن باز گرديم، در اينكه مقصود از آسمانهاى هفتگانه چيست؟ مفسران و دانشمندان اسلامى بيانات گوناگونى دارند و تفسيرهاى مختلفى كردهاند:
1- بعضى آسمانهاى هفتگانه را، همان" سيارات سبع" مىدانند (عطارد زهره، مريخ، مشترى، زحل، و ماه و خورشيد) كه به عقيده دانشمندان فلكى قديم جزء سيارات بودند «1».
2- بعضى ديگر معتقدند كه منظور طبقات متراكم هواى اطراف زمين است و قشرهاى مختلفى كه روى هم قرار گرفته است.
3- بعضى ديگر مىگويند: عدد هفت در اينجا به معنى عدد تعدادى بعضى نيز، كرات منظومه شمسى را كه ده كره است (9 سياره معروف به اضافه سيارهاى كه در ميان مريخ و مشترى بوده و سپس متلاشى شده و بقاياى آن هم چنان در همان مدار در گردش است) به دو گروه تقسيم كردهاند، گروهى كه در زير مدار زمين قرار دارند (عطارد و زهره) و گروهى كه در بيرون مدار زمين و فوق آن هستند كه هفت سياره ديگر مىباشد و به اين ترتيب شايد مىخواهند آسمانهاى هفتگانه را به كرات هفتگانه بيرونى تفسير كنند (دقت كنيد).
بعضی مفسران می گویند در اینجا منظور از سبعه خود عدد 7نيست، بلكه عدد تكثيرى است كه به معنى تعداد زياد و فراوان مىباشد، و اين در كلام عرب و حتى قرآن نظائر قابل ملاحظهاى دارد مثلا در آيه 27 سوره لقمان مىخوانيم: وَ لَوْ أَنَّ ما فِي الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلامٌ وَ الْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ ما نَفِدَتْ كَلِماتُ اللَّهِ:" اگر درختان زمين قلم گردند، و دريا مركب، و هفت دريا بر آن افزوده شود، كلمات خدا را نمىتوان با آن نوشت".
به خوبى روشن است كه منظور از لفظ" سبعه" در اين آيه عدد مخصوص هفت نيست بلكه اگر هزاران هزار دريا نيز مركب گردد، نمىتوان علم بىپايان خداوند را با آن نگاشت.
بنا بر اين سماوات سبع اشاره به آسمانهاى متعدد و كرات فراوان عالم بالا است بى آنكه عدد خاصى از آن منظور باشد.
4- آنچه صحيحتر به نظر مىرسد، اين است كه مقصود از" سماوات سبع" همان معنى واقعى آسمانهاى هفتگانه است، تكرار اين عبارت در آيات مختلف قرآن، نشان مىدهد كه عدد" سبع" در اينجا به معنى تكثير نيست، بلكه اشاره به همان عدد مخصوص است.
منتها از آيات قرآن چنين استفاده مىشود كه تمام كرات و ثوابت و سياراتى را كه ما مىبينيم همه جزء آسمان اول است، و شش عالم ديگر وجود دارد كه از دسترس ديد ما و ابزارهاى علمى امروز ما بيرون است و مجموعا هفت عالم را به عنوان هفت آسمان تشكيل مىدهند.
شاهد اين سخن اينكه: قرآن مىگويد: وَ زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِمَصابِيحَ:
" ما آسمان پائين را با چراغهاى ستارگان زينت داديم" (فصلت- 12).
در جاى ديگر مىخوانيم: إِنَّا زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِزِينَةٍ الْكَواكِبِ:" ما آسمان پائين را با كواكب و ستارگان زينت بخشيديم" (صافات- 6).
از اين آيات بخوبى استفاده مىشود كه همه آنچه را ما مىبينيم و ستارگان را تشكيل مىدهد همه جزء آسمان اول است، و در ما وراى آن شش آسمان ديگر وجود دارد كه ما در حال حاضر اطلاع دقيقى از جزئيات آن نداريم.
قلمروی حکومت من در اسمان است "بتهوون"