01-16-2009, 08:18 PM
سلام لطفا خاطره های جالب وخنده دارتون رو از شب رصدی در این قسمت بنویسید تا ما هم استفاده کنیم در ادامه یکی ازاین هارو مینویسم.
اولین شب رصدی رو با گروه نجوم مدرسه رفتیم.(صوفی اباد)اونجامربیمون تلسکوپ رو روی سحابی کله اسبی تنظیم کرد و یکی ازمربی های مدرسه (که هیچ ربطی به نجوم نداشت وفقط بخاطر رسوندن ما به اونجا اومد)از پشت تلسکوپ کلی به سحابی نگاه کرد.
از اونجا که ماه تو اسمون نبود تاریکی مطلق بود.من فکر کردم که اون معلم یکی از بچه های خودمونه واز اونجا که خیلی وقت بود داشت از پشت تلسکوپ نگاه می کرد من اعصابم خرد شد و با اخرین قدرتماون رو هل دادم رو زمین و گفتم:بسه دیگه نوبت ماست. :evil: و از تو تلسکوپ نگاه کردم.وقتی سرم رو اوردم بالا دیدم معلمم افتاده رو زمین و فهمیدم چه کار کردم :oops: :oops: :oops: خیلی خجالت کشیدم.البته اون خیلی خوب با من برخورد کرد اما با این حال من خیلی خجالت کشیدم :oops: :oops: :oops:
به این ترتیب اولین سب رصدیم خیلی خاطره انگیز شد
:lol: :lol: :lol:
اولین شب رصدی رو با گروه نجوم مدرسه رفتیم.(صوفی اباد)اونجامربیمون تلسکوپ رو روی سحابی کله اسبی تنظیم کرد و یکی ازمربی های مدرسه (که هیچ ربطی به نجوم نداشت وفقط بخاطر رسوندن ما به اونجا اومد)از پشت تلسکوپ کلی به سحابی نگاه کرد.
از اونجا که ماه تو اسمون نبود تاریکی مطلق بود.من فکر کردم که اون معلم یکی از بچه های خودمونه واز اونجا که خیلی وقت بود داشت از پشت تلسکوپ نگاه می کرد من اعصابم خرد شد و با اخرین قدرتماون رو هل دادم رو زمین و گفتم:بسه دیگه نوبت ماست. :evil: و از تو تلسکوپ نگاه کردم.وقتی سرم رو اوردم بالا دیدم معلمم افتاده رو زمین و فهمیدم چه کار کردم :oops: :oops: :oops: خیلی خجالت کشیدم.البته اون خیلی خوب با من برخورد کرد اما با این حال من خیلی خجالت کشیدم :oops: :oops: :oops:
به این ترتیب اولین سب رصدیم خیلی خاطره انگیز شد
:lol: :lol: :lol:
قلمروی حکومت من در اسمان است "بتهوون"