تالار گفتگو ستاره‌شناسان

نسخه‌ی کامل: تکرار، سرنوشت شوم جهان ما!!!
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4
با سلام خدمت تمامی دوست داران علم ستاره شناسی
مقاله من مورد توجه مدیریت محترم سایت آسمان شب واقع شد و در لیست مقالات در سایت قرار گرفت!
خواهشی که از شما دوستان دارم اینه که اگر مقاله را خواندید حتماً نظر خودتون رو ارسال کنید تا در آینده از نظرات شما و راهنمایی های شما حداکثر استفاده را بکنم و از تجریبیات شما بهره ببرم.
با تشکر!
http://www.nightsky.ir/content/view/553/39/
سلام
نوشته‌ی خوبی بود. چند تا پیشنهادم رو بگم بعد برات چند تا سؤال مطرح می‌کنم. مسأله باز بشه و بحثی رو راه بندازیم. البته در مورد کیهان‌شناسی بخث داشتیم در تالار.
انسجام نوشته ات خوبه. ولی باید کمی عکس اضافه کنی. در برخی موارد برای مفهوم بهتر چیزی که می‌نویسی، و دوم برای مواردی که فقط اشاره‌ای به اونها می‌کنی و نمی‌خوای توضیح زیادی بدی از عکس استفاده کن. مثل اشاره ای که به هندسه‌ی عالم داشتی. میتونی از عکس سه‌تایی هندسه‌ی عالم استفاده کنی. می‌تونه بدون اوضیح برای بچه‌های دیگه مفید باشه.
در مورد اشاره به کرم‌چاله‌ها این توضیح لازمه که کرم چاله می‌تونه شاری از ذرات رو فقط در ابعاد کوانتمی منتقل کنه. حتی اگر هم این شار از ابتدای جهان در جای جای جهان وجود داشه باشه، نمی‌تونه منبعی عظیم از انتقال ذرات باشه.
مدتی مسأله‌ی سفید چاله یا محل برون ریزی مواد بلعیده شده توسط سیاه‌جاله ها مطرح بود که فقط به نجوم رصدی وابسته‌است. یعنی باید منتظر پیشرفت علم و تکنولوژی بود. در اونجا هم مواد برون داده شده از نوع بنیادی هستند منتهی برخلاف کرم‌چاله حجم ماده‌ی بالایی رو در بردارند. کرم‌چاله‌ها هم قرار نیست اون‌قدرها بزرگ باشند. همه‌ی اینها البته به محاسبات نظری برمی‌گرده.
نظریه‌ای به نام هندسه‌ی کروی در این حیطه نداریم. در فیزیک به منظوری که مورد نظرت بوده «تقارن» می‌گیم. یعنی معادلاتمون رو کروی می‌نویسیم. و این یعنی داریم از هندسه‌ای استفاده میکنیم که تقارن کروی داره. حالا می‌تونیم فرض کنیم شکل اون هم کرویه.
برخی از نظریه‌هایی که مطرح میشن الزاماً یک طرح علمی ندارند و فقط احتمالات ذهنی هستند.
در ادامه و نوشته‌های بچه‌ها و خودت راجع به جزییات بحث می‌کنیم.
موفق باشی.
با سلام خدمت شما دوست گرامی
در مورد پیشنهاد های شما باید بگم که همه انها درست و بجا بودند
در ضمن اگر مقاله از بار علمی کمی برخوردار باشه و یا نکاتی از آن کاملا اشتباه باشه شما باید به بزرگی خودتون ببخشید و این اشتباهات و کمبود ها را به حساب بی سوادی من بگذارید
(( بنده دانشجوی رشته الکترونیک می باشم و نه فیزیک و شاخه های مختلف آن))

محسن شیرمردی
نه منظورم نبود مقاله‌ات نقص داشت. عمداً گفتم که بحث کنیم. خوبه که اینقدر علاقه داری و هر اشتباه مفهومی یا نوشتاری، می‌تونه باعث بشه بسیاری از نکات مشخص بشه. چون ممکنه برخی اصطلاحات اشتباه جا افتاده بشه. در کتابهایی به فارسی درست ترجمه ننوشته باشند.
اگه ما منشأ کرم چاله ها رو سیاه چاله ها بدونیم!
پس به نظر شما ابر یاه چاله ای که بتواند کل جهان را ببلعد نمی تواند سفید چاله ای عظیم را تولید کند؟ که دقیقا عملی مشابه بیگ بنگ را انجام دهد؟
بنده 100% اطمینان دارم که بیگ بنگ حاصل سیاه چاله است؟!در ضمن طبق نظریه ای مه بنده مطرح کردم می توانیم پاسخ خوبی برای انرژِی تاریک و مبدا و نوع و چگونگی بوجود آمدن آن بدهیم که فعلاً در این جا آنرا مطرح نمی کنیم!!!
چند تا مسأله‌ی جا رو نوشتی. بررسی فیزیک سیاه‌چاله‌ها هنوز در راه‌های ابتدایی خودشه. از لحاظ نظری نه اونقدر البته. ولی مسأله‌ای پیش میاد...همه‌چیز این‌طور نیست که به زبان ساده می‌کنیم. به زبان ساده ساده‌ترین حالت‌ها بیان میشن تا فهمشون برای غیر فیزیکی‌ها و حتی فیزیکی‌هایی که کارشون فیزیک سیاه‌چاله‌ها نیست ساده‌تر باشه.
منشأ سیاه‌چاله که مشخصه!؟ منشأ عالم برامون سؤال بزرگیه!! سیاه‌چاله‌ها مثل هر جرم دیگه‌ای مشخصه‌هایی معین دارند. و ما دانش فیزیکی الانمون می‌تونیم تا حدودی چیزیهایی رو از اونها درک کنیم. هنوز شواهد تجربی دقیقی بدست نیمده. ولی می‌دونیم هیت و باید باشه چون اصول فیزیک عالم حکم می‌کنه. ممکنه فیزیک ما چند ده سال دیگه دگرگون بشه که میشه. ولی نه پایه‌ها. مثل گذار فیزیک از کلاسیک به دوره‌ی کوانتم و نسبیت و نظریه‌ی عالم‌تر از اینها یعنی کوانتم نسبیتیه که برخی از موارد نقض شده در کوانتم رو توضیح می‌داد.
کرم‌چاله هم یک موجود فیزیکی نظریه در ابعادی که گفتم می‌تونه عمل کنه. سفید چاله هم طبق نظریه و برخی از نظریه‌ها که اساسشون اصل بقای انرژی بوده پیش‌بینی‌اش کردند.
ما هیچ چیز راجع به انفجار بزرگ نمی‌دونیم!! سؤال ما دقیقاً در فیزیک همینجاست. تا نزدیک زمان پلانک بانظریه و حتی شواهد داریم جلو می‌ریم(بزودی شتاب‌دهنده‌ی سرنLHC )این شبیه سازی رو انجام میده. اینجا حیطه‌ی انرژی‌های بالاست. هنوز خیلی مونده تا فیزیک‌دانان از این چیزها مطمدن بشن. حدسیات حاصل فکر و منطق محض بدون توجیه فیزیکی (علمی) دلیل یا بیان علت نیستند. حتی با همین دو عامل که گفتم نمی‌شه بسیاری از پدیده‌ها رو دید و توجیه کرد و حتی مطمئن بود.
داستان کیهان‌شناسی و ذرات بسیار گسترده‌تر این حرفهاست که حتی در برخی کتاب و سایتهای به زبان ساده نوشته میشه. اونها داستان تعریف می‌کنند. اگر من به عنوان شنونده‌ یا خواننده‌ی عادی سؤالی بپرسم با چه دلیل علمی پدیده‌ای توجیبه میشه؟ جواب مشخصه... ولی می‌خوام جواب بدی و بحث رو ادامه بدیم چون موضوع خوبیه و بعد میایم سراغ فیزیک انرژی‌های بالا که من اشاره کردم.
و البته می‌دونم ممکنه گاهی سنگین باشه. ولی خوبه...
و چیزی که یادم رفت مسأله‌ی انرژی تاریک بود که فیزیک ذرات مشخص می‌کنه طی چند دهه‌ی آینده‌ که بالاخره این نظریه تا چه حد می‌توه درست باشه و اصلاً ممکنه چی باشه! گاهی در طول تاریخ ضعف داده‌های علمی و ریاضیات و ابزار تجربی باعث میشن که در آینده بدونیم که گام هایی رو استباه برداشتیم. منظور رد انرژی تاریک نیست،‌ چون فیزیک براش فعلاً جز حدس و گمان و چند اثبات ریاضیاتی نه چندان کامل چیزی نداره. این ضعف فیزیک نیست!‌ ما به فیزیک کاملی با توجه به درکمون از طبیعت نرسیدیم. مثال تاریخی کوچکی رو زدم در بین نوشته...
سلام
خوب، دوست عزیز به نظر شما نظریه من داستانی بیش نیست!
و بار علمی نداره و شما دنبال دلیل فیزیکی می گردید. ولی من می خوام بهتون بگم فیزیک ما خیلی پیش پا افتاده تر از این حرفاست که بتونه برای تمامی مسائل پیرامون ما دلیل علمی بیاره!!!
قوانین فیزیکی با گذشت زمان کامل تر می شوند و یا به کلی نقض می شوند و اشتباه بودن آنها ثابت می شود!
بیایید خودمون رو به چهارتا فرمول که مشخص نیست در آینده نقض نشوند محدود نکنیم!
حتماً که نباید از دید ریاضی به جهان نگاه کرد!
خوب من نظر همه واسم مهمه و محترمه پس من دیگه نمی گم نظریه، می گم داستان تخیلی!
ولی فراموش نشه که ویکتور هوگو، آرتور سی کلارک و شکسپییر و ..... هم داستان نویسانی مجنون خوانده شدند!
البته من نمی خوام خودم رو با اونا مقایسه کنم ولی همه بالاخره از یه جایی شروع می کنند!

حالا یه سوال از شما دارم
اگه دوتا ابر سیاه چاله در کنار هم قرار بگیرند چه رخ می دهد؟؟؟؟
سلام،
نه مشکل این نیست که تخیل یا منطق-ریاضی یا داستان و امثال اینها. داری از مبنای فیزیکی استفاده می‌کنی ولی می‌گی فرمولش رو دوشت ندارم!!‌این نمی‌شه!‌ سیاه‌چاله‌ها از داستان هوگو و ژول ورن در نیمد!!‌ از ریاضیات نسبیت عالم با دلایل فیزیکی با همون فرمول‌ها مطرح شد. تو با همین فرمول‌ها داری هر روز حرکت میکنی و نفس می‌کشی و سیستم بدنت حتی داره کار می‌کنه.
به نظرم یکی از بهترین کارهایی که می‌تونی انجام بدی تاریخ علم رو دقیق بخونی. کتابهای متعددی هم هست. و البته فلسفه‌ی علم که جایی بدون اینکه عین لغت رو بیان کنی یا بدونی گفتی و اون ابطال پذیری هر نظریه‌است. ما در علم به این مسأله اعتقاد داریم که ابطال‌پذیرترین نطریه‌ها بهترین‌ها هستند. ولی اگر چیزی باشه که هیچ وقت نشه ردش کرد یا ثابتش کرد اصلا نه منطقسه نه علمی نه قابل پذیرش! چیزی که داری می‌کی یم نظریه‌ی علمیه که فرمول‌بندی‌اش هم هست. اولین کسی نیستی که به این مسأله اشاره می‌کنی یا شخصی در کتابی به زبان ساده این رو نوشته باشه. 60 ساله پیچیده‌ترین ریاضیات رو در فیزیک داریم برای بدست آوردن چیزهای جدید استفاده می‌کنیم.
نویسنده‌های علمی تخیلی که نمی‌دونم چرا به جای آسیموف کبیر از هوگو نام بردی(؟علاقه‌ی شخصی خودم رو گفتم Big Grin )همه در زمینه‌ی علوم صاحب‌نظر بودند یا مطالعات و مباحثات زیادی در علم داشتند. بدون پیش‌زمینه‌ی ذهنی یا شهود نمی‌شه داستانی رو نوشت. کلارک اول محاسباتی رو انجام میده بعد میره سراغ داستان(می‌رفت!)آسیموف دانشمند همه فن حریف بود! زندگی دقیق اینهارو هم پیشنهاد می‌کنم بخونی و البته کتابهایی که در زمینه‌ی علم دارند. البته بیشتر اسیموف که محقق-استاد دانشگاه و نویسنده‌ی بیش از 150 کتاب علمی برای دوره‌های مختلفه.
فیزیک اینظور هم نیست که می‌گی هر روز یک نظریه جای یکی دیکه رو می‌گیره. از این خبرها نیست. فیزیکی که نیوتن 350 سال پیش تبیین می کنه، غلطه‌؟ نه! فیزیک عمومی هم خونده باشی می‌دونی که نیست. داری باهاش زندگی می‌کنی. در ابعاد ریز و زیادی بزرگ و سرعتهای بالا اصلاً جوابگو نیست. یک نظریه‌ی خاص در دل نظریه‌های بزرگ دیگه‌است.
نظریه‌ی الکترومغناطیس فارادی-هنری-ماکسول و دیگران علط بود؟ نه! فقط باید یکی می‌شدن. الان مهندس‌های مخابرات دارند از همین نظریه‌ی کهنه استفاده می‌کنند. چون طبیعت این رفتار رو از خودش نشون میده! ولی در جاهایی فیزیک پیچیده‌تر از این حرفها میشه. می گم باید فیزیکی باشی تا بدونی داستان از چه قراره. من هم مثل خودت علم رو دوست دارم. ولی راهش اینه که برم دنبالش. فیزیک بهترین راه برای من نوعی بوده و هست و خواهد بود. تعمیم دادن قوانین فیزیکه برای دستیابی به رفتار طبیعت در همه‌ی ابعاد و حالت‌هاست که کشف هزاران پدیده رو دنبال خودش میاره.
فیزیک به ما جواب چند سوالمون رو درباره جهان پیرامونمون می ده!
چقدر ما سوالات بی پاسخ داریم!
میلیون ها یا شابد میلیارد ها!
پس در این مقطع از دید فیزیکی به عالم نگاه نکنید!
چون خودتون رو محدود به چیزهایی می کنید که معلوم نیست چقدر صحت داشته باشند!
خیلی ببخشید مثال شما مثل افرادی میمونه که نظریه بطلمیوسی رو کامل ترین نظریه عالم می دانستند
خوب از بطلمیوس چی باقی مونده!
جزء یک اسم و نظریه ای که هم اکنون کودکان دبستانی هم غلط بودن آنرا می دانند!
پس ما نباید کورکورانه و به صرف صحیح بودن بعضی از قوانین در این جهان با این شرایط فکر کنیم که منطق فیزیک بر جهان حکم رانی می کنه!
اگر نظریه نیوتون 350 ساله که پا برجاست!
نظریه بطلمیوس هم 1300 سال حکمرانی می کرد!
باشه! پس با ساختارهای ادبیات و هنر به قوانین دست پیدا می‌کنیم! میلیاردها دلار پول و اینهمه زحمت برای این نیست که کلارک چیزی بنویسه و از جایی بالاخره حرفاش سردربیاره. همین الان که نشستی داری از اینترنت استفاده می‌کنی داری از علم استفاده می‌بری. این داستانه؟ مهم اینه که بدونی اصلاً علم چیه و کاربردهاش کجان. حرف عجیبی می‌زنی. من توضیح کامل دادم. اگر فیزیک نادرسته الان چطور معلق نیستی؟ مکانیک غلطه؟ هر روز باهاش زندگی می‌کنی. متوجه تشدی این مثالها رو که زدم. اگه بگیم علم غلطه و روزی ممکنه چیزهایی نقض بشه که اصلاً تا الان علم نداشتیم. فناوری وجود نداشت!!؟توو غار نشسته بودیم یقول دوقول بازی می‌کردیم! صنعت رو ادبیات به اینجا رسوند؟ چون دیدگاه علمی نداری تصور می‌کنی علطه و ممکنه مثلاً مترو هواپیما فضاپیما یا امثال اینها هم دود بشن انگار نبودن چون به این نتیجه رسیدم قوانین نیوتن برای برخی موارد حاکم نیستند. پس الان که من و توداریم از نتایج فوانین ماکسول استفاده می‌کنیم یا از کوانتم همش خوابه؟ داری راجع به چیزی غیر از علم صحبت می‌کنی. از هوگو بگو، کیهان‌شناسی فیزیکه! کسی نشسته نقاشی کنه بگه اینم کیهان به نظریه نهایی نزدیک شدیم. واضح‌تر از این توضیح بدم؟ از قوانین نیوتن داری استفاده می‌کنی. چطور می‌تونه علط باشه؟ بطلمیوس ارتباطی با علم نداره. آراء فلسفی داشته. قدیم همه طبیعیدان بودند. فقط با اسطوره‌ها و تخیل داستان‌سرایی می‌کردند. برای همین گفتم مطالعه‌ی علم تا الان مهمه. چون بدونی چه اتفاقی افتاده. کنجکاوی بشر در علوم طبیعی چیز دیگه‌است، خیال‌پردازی غیر علمی چیز دیگه.
بین اینها باید تفکیک قائل شد. مثال زدم. اگر ژول ورن مطلبی می‌نویسه و سالها بعد به انجام میرسه، ناشی از جملات کتاب نیست که ناگهان جوهرها تبدیل به فناوری بشن. سؤال بی پاسخ به قانون طبیعت ربطی نداره. به دانش و ذهنیت و هزینه و تلاش ارتباط داره. ما علم رو بگذاریم کنار و روش کار نکنیم که ممکنه کشف‌های جدیدی انجام بشه.
شما کاری به قوانین فیزیک اصلاً‌ نداشته باش. بحث ما برای همین بخشه و دیدگاه‌های ما. اگر فکر می‌کنی با ادبیات، الهیات یا امثال اینها به جایی میشه رسید حتما زود به نتیجه میرسی. ولی با علم نه! بشر با کنجکاوی زنده است. در الهیات و فلسفه جوابها از اول معلوم بوده. بنابراین نیازی نیست اصلاً فکر کنی به اینکه چی می‌گذره! چون وارد حیطه‌ی علمی میشی. به اینجا که نمی‌دونم پس می‌رم دنبالش. هر روز کامل‌تر میشه.
من مثال ساده می‌زنم که بگم در بطن فیزیک همچین هم که فکر می‌کنی چیزی غلط نیست.ناکامله. عجله داری آدرس رو دادم. ادبیات، فلسفه‌ی انسانی و هنر و الهیات.
صفحات: 1 2 3 4