10-25-2005, 07:15 PM
تاریخچه نجوم
علم نجوم چیست ؟
نجوم مطالعه مواد است و مقدمه ایست درباره فرایند بوجود آمدن آنچه در آنسوی جو زمین است که این جهان ، آسمان و گوی آسمان را از اتم های کوچک تا گیتی وسیع شامل می شود . منجمان اجرام آسمانی مانند سیارات ، ستاره ها ،ستاره های دنباله دار ، کهکشانها، سحابیها و مواد بین کهکشانها را مطالعه می کنند . برای اینکه چگونگی تشکیل شدن ، چگونگی بوجود آمدن و منسب هر کدام را مشخص می کنند و اینکه چگونه بر یکدیگر تاثیر می گذارند و چه اتفاقی ممکن است برای آنها بیفتد .
بخشی از جهان ما ، زمین وانچه در آن اتفاق می افتد اختر شناسی را شامل می شود ،در واقع زمین آزمایشگاه ماست و هرچه که درباره جهان می دانیم از آنچه از زمین می توانیم ببینیم و دریابیم ویا تصور کنیم سرچشمه گرفته است.
چگونه علم نجوم بوجود آمد؟
قبل از اختراع تلسکوپ ، در نزدیکی قرن هفدهم ،نجوم بر مبنای مشاهده با چشم غیر مسلح پایه گذاری شده بود. در ابتدا مردم از محل ستاره ها و سیارات در آسمان نقشه تهیه می کردند . متمدن ترین ها برای نقشه برداری آسمان نظام داشتند و ما می دانیم که امروزه نجوم از نظریات یونانیان باستان سرچشمه می گیرد .
در سال 150 میلادی یک منجم و ریاضیدان یونانی به نام کلودیوس بطلمیوس یک رساله در باره علم نجوم نوشت . او در آن 48 گروه ستارهای که صورت فلکی نامیده می شدند را فهرست کرد ، مانند جبار ، برساووش و....که بیشتر از اسامی اساطیر گرفته شده اند . همانطور که ما هنگام نگاه کردن به ابرها ، آنها را به اشکالی از اجسام آشنا تصور می کنیم ،همانگونه بطلمیوس در گروهبندی ستارگان اشکال آشنا را مشاهده کرد. همچنین بطلمیوس متوجه شد که به نظر ستارگان در سر تاسر آسمان حرکت می کنند او گفت که تمام اجرام آسمانی به دور زمین که مرکز جهان بی حرکت ایستاده حرکت می کنند . این نظریه علمی برای قرنها پذیرفته شده بود . تئوری بطلمیوس راجع به جهان طرح زمین مرکز نامیده شد زیرا در آن زمین در مرکز عالم قراردارد.
چه موقع کشف شد که زمین بدور خورشید می چرخد ؟
قبول این واقعیت مدت ها طول کشید . در سال 1543 میلادی یک منجم لهستانی به نام نیکلاس کوپرنیک De Revolutionibus را منتشر کرد که مشخص می کرد سیارات به دور خورشید گردش می کنند اما نظریه او با تعلیمات کلیسای کاتولیک مغایرت داشت و کلیسا قدرتمندترین سازمان اجتماعی و سیاسی آن زمان بود . عقیده هایی مانند طرح خورشیدمرکزی که در جهان تفکر بدیع بودند سزاوار کیفر مرگ بودند . بنابراین اگرهم تعدادی دیگر ازمنجمان طرح کپرنیک را می پذیرفتند از تصدیق کردن آن هراس داشتند . در سال1632 گالیلئو گالیله ، یکی از برجسته ترین منجمان در طول تاریخ ، سرانجام یک کتاب در حمایت از نظریه کپرنیک منتشر کرد . کلیسای کاتولیک روم گالیله را برای محاکمه به خاطر بدعت گذارن احضار کرد و این منجم برای برگشتن از حرفش یا مرگ حق انتخاب داشت . گالیله دست از عقیده خود کشید اما کلیسا از پذیرفته شدن طرح خورشید در عرف نمی توانست جلوگیری کند(در سال 1992کلیسای کاتولیک روم رسما با گالیله و کپرنیک موافقت کرد.)
چطور منجمان سریعایک ستاره را از دیگران تشخیص می دهند؟
منجمان علاوه بر نقشه موقعیت ستارگان در آسمان تععن کردند که کدام ستاره از دیگر ستارگان پرنورتر است . یک منجم یونانی به نام هیپارکوس جد بطلمیوس ابتدا ستارگان را بر اساس روشنایی اشان طبقه بندی کرد . اوششطبقه روشنایی را با قدر شان لیست کرد (قدر یعنی درخشش یک ستاره که بر روی زمین نمایان می شود . قدر یک ستاره تا حد زیادی در تعیین اینکه چقدر از زمین فاصله دارد موثر است ) هیپارکوس 20 ستاره از قدر اول را طبقه بندی کرد و ستارگان ضعیف یعنی آنهایی که با چشم غیر مسلحدیده می شوند را در شش قدر طبقه بندی کرد.
گالیلئو گالیله
گالیله در پیزای ایتالیا در 1564 در اواسط دوره رنسانس متولد شد . گالیله فقط اولین کسی که تلسکوپ را روی ستارگان متمرکز کرد نبود ، او همچنین دیدگاه متفاوتی نسبت به جهان ایجاد کرد . گالیله استاد نجوم ، ریاضی ، فیزیک ، فلسفه و تبلیغات بود . تصور او (و احتمالا واقعیت ) از یک نبوغ ذاتی بود : زیرک شوخ و اما زننده بود . مردم مهم انجمن او را جستجو می کردند - تا وقتی که کار منفور و خطرناک حمایت از دیدگاه خورشید مرکزی کپرنیک راجع به منظومه شمسی رادر کارهایش انتشار داد:
ما این حقیقت را پذیرفتیم که خورشید در مرکز منظومه شمسی است و ما ممکن است گفته باشیم ((هرکس میداند که خورشید به دور زمین می چرخد وفقط تعداد کمی دانشمند دیوانه فکر میکنند غیر از این است.))
در سال 1543 نیکولاس کوپرنیکوس رساله پیشنهادی اش را که تمام سیارات به انظام زمین به دور خورشید می چرخند منتشر کرد .این پیشرفت غیر منتظره برای عده ای به طور محرمانه خوشایند بود برا قدرتمندترین دولت اروپا در آن زمان -کلیسای کاتولیک روم - در وضع موجود مسلما منفعتی وجود داشت . با این همه عقاید نظام -و توانایی اش - رویه زمین مرکزی در جهان باقی ماند.
گالیله به طور آشکارا از دیدگاه جهانی کپرنیکوسدر مقابل کلیسا حمات کرد . روش رهبر کلیسا با دیگر بدعت گذاران نادیده گرفتن آنها یا آسیب رساندن به آنها با برخی شرایط بود . اماکلیسا نمی توانست گالیله را نادیده بگیرد .
در سال 1634 گالیله به دادگاه کلیسا آورده شد و ادعا کرد که دست از عقاید بدعت گذارانه اش درباره منظومه شمسی برداشته است .
روبه رو شدن با شکنجه و مرگ ، گالیه را وادار به تسلیم شدن کرد . او هنگامیکه اتاق محاکمه را ترک کرد - زیر لب- گفت بی اعتنا به آنچه مجبور به گفتن شده بود ادعا کرد که زمین هنوز به دور خورشید می چرخد.
گالیله بقیه عمر خود را در زیر شیروانی خانه ای تا سال 1642 گذراند 355 سال بعد در سال1992 کلیسا رسما طرح کپرنیک را در مورد متظومه شمسی پذیرفت.
امیدوارم مطالبی که براتون میزارم به درتون بخوره
پاینده باشید
علم نجوم چیست ؟
نجوم مطالعه مواد است و مقدمه ایست درباره فرایند بوجود آمدن آنچه در آنسوی جو زمین است که این جهان ، آسمان و گوی آسمان را از اتم های کوچک تا گیتی وسیع شامل می شود . منجمان اجرام آسمانی مانند سیارات ، ستاره ها ،ستاره های دنباله دار ، کهکشانها، سحابیها و مواد بین کهکشانها را مطالعه می کنند . برای اینکه چگونگی تشکیل شدن ، چگونگی بوجود آمدن و منسب هر کدام را مشخص می کنند و اینکه چگونه بر یکدیگر تاثیر می گذارند و چه اتفاقی ممکن است برای آنها بیفتد .
بخشی از جهان ما ، زمین وانچه در آن اتفاق می افتد اختر شناسی را شامل می شود ،در واقع زمین آزمایشگاه ماست و هرچه که درباره جهان می دانیم از آنچه از زمین می توانیم ببینیم و دریابیم ویا تصور کنیم سرچشمه گرفته است.
چگونه علم نجوم بوجود آمد؟
قبل از اختراع تلسکوپ ، در نزدیکی قرن هفدهم ،نجوم بر مبنای مشاهده با چشم غیر مسلح پایه گذاری شده بود. در ابتدا مردم از محل ستاره ها و سیارات در آسمان نقشه تهیه می کردند . متمدن ترین ها برای نقشه برداری آسمان نظام داشتند و ما می دانیم که امروزه نجوم از نظریات یونانیان باستان سرچشمه می گیرد .
در سال 150 میلادی یک منجم و ریاضیدان یونانی به نام کلودیوس بطلمیوس یک رساله در باره علم نجوم نوشت . او در آن 48 گروه ستارهای که صورت فلکی نامیده می شدند را فهرست کرد ، مانند جبار ، برساووش و....که بیشتر از اسامی اساطیر گرفته شده اند . همانطور که ما هنگام نگاه کردن به ابرها ، آنها را به اشکالی از اجسام آشنا تصور می کنیم ،همانگونه بطلمیوس در گروهبندی ستارگان اشکال آشنا را مشاهده کرد. همچنین بطلمیوس متوجه شد که به نظر ستارگان در سر تاسر آسمان حرکت می کنند او گفت که تمام اجرام آسمانی به دور زمین که مرکز جهان بی حرکت ایستاده حرکت می کنند . این نظریه علمی برای قرنها پذیرفته شده بود . تئوری بطلمیوس راجع به جهان طرح زمین مرکز نامیده شد زیرا در آن زمین در مرکز عالم قراردارد.
چه موقع کشف شد که زمین بدور خورشید می چرخد ؟
قبول این واقعیت مدت ها طول کشید . در سال 1543 میلادی یک منجم لهستانی به نام نیکلاس کوپرنیک De Revolutionibus را منتشر کرد که مشخص می کرد سیارات به دور خورشید گردش می کنند اما نظریه او با تعلیمات کلیسای کاتولیک مغایرت داشت و کلیسا قدرتمندترین سازمان اجتماعی و سیاسی آن زمان بود . عقیده هایی مانند طرح خورشیدمرکزی که در جهان تفکر بدیع بودند سزاوار کیفر مرگ بودند . بنابراین اگرهم تعدادی دیگر ازمنجمان طرح کپرنیک را می پذیرفتند از تصدیق کردن آن هراس داشتند . در سال1632 گالیلئو گالیله ، یکی از برجسته ترین منجمان در طول تاریخ ، سرانجام یک کتاب در حمایت از نظریه کپرنیک منتشر کرد . کلیسای کاتولیک روم گالیله را برای محاکمه به خاطر بدعت گذارن احضار کرد و این منجم برای برگشتن از حرفش یا مرگ حق انتخاب داشت . گالیله دست از عقیده خود کشید اما کلیسا از پذیرفته شدن طرح خورشید در عرف نمی توانست جلوگیری کند(در سال 1992کلیسای کاتولیک روم رسما با گالیله و کپرنیک موافقت کرد.)
چطور منجمان سریعایک ستاره را از دیگران تشخیص می دهند؟
منجمان علاوه بر نقشه موقعیت ستارگان در آسمان تععن کردند که کدام ستاره از دیگر ستارگان پرنورتر است . یک منجم یونانی به نام هیپارکوس جد بطلمیوس ابتدا ستارگان را بر اساس روشنایی اشان طبقه بندی کرد . اوششطبقه روشنایی را با قدر شان لیست کرد (قدر یعنی درخشش یک ستاره که بر روی زمین نمایان می شود . قدر یک ستاره تا حد زیادی در تعیین اینکه چقدر از زمین فاصله دارد موثر است ) هیپارکوس 20 ستاره از قدر اول را طبقه بندی کرد و ستارگان ضعیف یعنی آنهایی که با چشم غیر مسلحدیده می شوند را در شش قدر طبقه بندی کرد.
گالیلئو گالیله
گالیله در پیزای ایتالیا در 1564 در اواسط دوره رنسانس متولد شد . گالیله فقط اولین کسی که تلسکوپ را روی ستارگان متمرکز کرد نبود ، او همچنین دیدگاه متفاوتی نسبت به جهان ایجاد کرد . گالیله استاد نجوم ، ریاضی ، فیزیک ، فلسفه و تبلیغات بود . تصور او (و احتمالا واقعیت ) از یک نبوغ ذاتی بود : زیرک شوخ و اما زننده بود . مردم مهم انجمن او را جستجو می کردند - تا وقتی که کار منفور و خطرناک حمایت از دیدگاه خورشید مرکزی کپرنیک راجع به منظومه شمسی رادر کارهایش انتشار داد:
ما این حقیقت را پذیرفتیم که خورشید در مرکز منظومه شمسی است و ما ممکن است گفته باشیم ((هرکس میداند که خورشید به دور زمین می چرخد وفقط تعداد کمی دانشمند دیوانه فکر میکنند غیر از این است.))
در سال 1543 نیکولاس کوپرنیکوس رساله پیشنهادی اش را که تمام سیارات به انظام زمین به دور خورشید می چرخند منتشر کرد .این پیشرفت غیر منتظره برای عده ای به طور محرمانه خوشایند بود برا قدرتمندترین دولت اروپا در آن زمان -کلیسای کاتولیک روم - در وضع موجود مسلما منفعتی وجود داشت . با این همه عقاید نظام -و توانایی اش - رویه زمین مرکزی در جهان باقی ماند.
گالیله به طور آشکارا از دیدگاه جهانی کپرنیکوسدر مقابل کلیسا حمات کرد . روش رهبر کلیسا با دیگر بدعت گذاران نادیده گرفتن آنها یا آسیب رساندن به آنها با برخی شرایط بود . اماکلیسا نمی توانست گالیله را نادیده بگیرد .
در سال 1634 گالیله به دادگاه کلیسا آورده شد و ادعا کرد که دست از عقاید بدعت گذارانه اش درباره منظومه شمسی برداشته است .
روبه رو شدن با شکنجه و مرگ ، گالیه را وادار به تسلیم شدن کرد . او هنگامیکه اتاق محاکمه را ترک کرد - زیر لب- گفت بی اعتنا به آنچه مجبور به گفتن شده بود ادعا کرد که زمین هنوز به دور خورشید می چرخد.
گالیله بقیه عمر خود را در زیر شیروانی خانه ای تا سال 1642 گذراند 355 سال بعد در سال1992 کلیسا رسما طرح کپرنیک را در مورد متظومه شمسی پذیرفت.
امیدوارم مطالبی که براتون میزارم به درتون بخوره
پاینده باشید