08-06-2010, 10:29 PM
ببینید تعریف فلسفی نظم این میشه:
سیستمی منظم هست که در اون هر چیزی در هر زمانی منجر به هرچیزی نشه!
البته این بهترین تعریف هست ولی تعاریف دیگری هم هست. یعنی چی؟! یعنی اینکه شما میگید دنیا منظمه چون همیشه از درخت موز انتظارتون موز بوده و همیشه برآورده شده. هیچ وقت از پرتغال؛ سیب به وجود نمیاد!
پس همونجور که می بینید "قابل پیش بینی بودن" یکی از اجزا مهمی هست که باعث میشه ما به چیزی بگیم منظم هست.
همیشه بعد از بهار تابستون میاد! و این همون قابل پیشبینی بودن هست. پس می بینید که تناوبی بودن هم یکی از مشترکات معمول سیستم های قابل پیشبینی و منظم هست.
این باشه بعد میام Lyapunov رو میگم
سیستمی منظم هست که در اون هر چیزی در هر زمانی منجر به هرچیزی نشه!
البته این بهترین تعریف هست ولی تعاریف دیگری هم هست. یعنی چی؟! یعنی اینکه شما میگید دنیا منظمه چون همیشه از درخت موز انتظارتون موز بوده و همیشه برآورده شده. هیچ وقت از پرتغال؛ سیب به وجود نمیاد!
پس همونجور که می بینید "قابل پیش بینی بودن" یکی از اجزا مهمی هست که باعث میشه ما به چیزی بگیم منظم هست.
همیشه بعد از بهار تابستون میاد! و این همون قابل پیشبینی بودن هست. پس می بینید که تناوبی بودن هم یکی از مشترکات معمول سیستم های قابل پیشبینی و منظم هست.
این باشه بعد میام Lyapunov رو میگم