12-04-2010, 10:10 AM
بحث ، بحث علمی است و گفتگو در این مورد که اشکالی نداره شاید دیگران علاقه داشته باشن . نمیشه با صراحت گفت وجود دارن و نمیشه اینقدر با صراحت و تلخی منکر این مسئله شد . من میگم با دلیل و مدرک درست، میشه این چیزها رو رد یا قبول داشت . خب حالا اگر غیر از این باشه میشه همون مسئله که هرکه با خرد و علم و دانش خویش به مسئله نگاه میکنه . ماهم که خدای ناکرده قصد اینرو نداریم که بخوایم عقایدمون رو به دیگران تحمیل کنیم . ما دانش کم خودمون رو به میدان میفرستیم تا کامل بشه .
بین حقیقت و واقعیت تفاوتهای زیادی است . حقیقت چیزیه که بطور حتم وجود داره ولی واقعیت میشه گفت چیزیه که اتفاق می افته و به وقوع می پیونده . مثلا ما داریم از جلو درب اطاقی رد میشویم ناگهان شخصی رو میبینیم که چاقوئی تا دسته در شکمش فرو رفته و شخص در حال جان کندن است . شاید به طور غریزی اولین چیزی که به نظر مان میرسه در آوردن چاقو از شکم مصدوم هستش و فورا همین کار را سعی میکنیم انجام دهیم خب هنوز چاقو رو کامل در نیاورده فکر میکنیم شاید هوا وارد جریان خونش بشه و طرف از دست بره باز چاقو رو همان قدر که بیرون کشیده بودیم داخل میکنیم در همین لحظه کسی وارد میشه و آخرین عمل مارو میبینه چه تصور میکنه . دیگه خودتو ن مسئله رو تا آخرش بخونید.
ما دنبال اون حقیقته بگردیم بهتره . واقعیات شاید مارا گمراه کنن. این فقط یک مثال ناقص بود برای فهم بهتره مسئله . من باز هم میگم نه میتونم رد کنم و نه میتونم قبول داشته باشم در هر صورت باید خودم رو قانع کنم خودم رو که نمیتونم گول بزنم .
نه یا بله گفتن ما که فرمول نسبیت نیستش که کلی حرفها داشته باشه خودمون باید با دلایل کافی اثباتش کنیم . یک قانونی هستش که میگه تا خلاف چیزی اثبات نشه نمیشه مسئله ای رو رد یا قبول کرد. طولانی شد ببخشید. آدمهای با سواد تیتری جواب میدن و ماکه بیسوادیم داستان تعریف میکنیم . پیروز باشد.
بین حقیقت و واقعیت تفاوتهای زیادی است . حقیقت چیزیه که بطور حتم وجود داره ولی واقعیت میشه گفت چیزیه که اتفاق می افته و به وقوع می پیونده . مثلا ما داریم از جلو درب اطاقی رد میشویم ناگهان شخصی رو میبینیم که چاقوئی تا دسته در شکمش فرو رفته و شخص در حال جان کندن است . شاید به طور غریزی اولین چیزی که به نظر مان میرسه در آوردن چاقو از شکم مصدوم هستش و فورا همین کار را سعی میکنیم انجام دهیم خب هنوز چاقو رو کامل در نیاورده فکر میکنیم شاید هوا وارد جریان خونش بشه و طرف از دست بره باز چاقو رو همان قدر که بیرون کشیده بودیم داخل میکنیم در همین لحظه کسی وارد میشه و آخرین عمل مارو میبینه چه تصور میکنه . دیگه خودتو ن مسئله رو تا آخرش بخونید.
ما دنبال اون حقیقته بگردیم بهتره . واقعیات شاید مارا گمراه کنن. این فقط یک مثال ناقص بود برای فهم بهتره مسئله . من باز هم میگم نه میتونم رد کنم و نه میتونم قبول داشته باشم در هر صورت باید خودم رو قانع کنم خودم رو که نمیتونم گول بزنم .
نه یا بله گفتن ما که فرمول نسبیت نیستش که کلی حرفها داشته باشه خودمون باید با دلایل کافی اثباتش کنیم . یک قانونی هستش که میگه تا خلاف چیزی اثبات نشه نمیشه مسئله ای رو رد یا قبول کرد. طولانی شد ببخشید. آدمهای با سواد تیتری جواب میدن و ماکه بیسوادیم داستان تعریف میکنیم . پیروز باشد.