[COLOR="#0000FF"]با سلام و عرض پوزش
شاید متناسب با نیاز های شما باشه . در این راستا اگه به موضوعات قابل توجهی بر خورد شد حتما میفرستم .
امیدوارم یه ذره به دردتون بخوره .
ایده اولیه من برای طراحی کجاست و یا چیست ؟
نوع بنای من چگونه باشد ؟ مونومنتال ( بنای شاخص ) و یا یک بنای کاربردی و کارکردی ؟
با توجه به نزدیکی به کاشان ، سنتی طراحی کنم و یا مدرن و یا میان این دو ؟
با توجه به قرارگیری بنای من بالای یک کوه ، آیا دید از پایین برای من اهمیت دارد و یا دید در تراز خود رصدخانه ؟ ( منظور دید از حیاط و سایت بالای کوه است )
کاربردها و ریزفضاهایی که این رصدخانه میخواهد چیست ؟ ( منظور اینست که علاوه بر رصد حرفه ای ، آیا در رصدخانه ملی ایران گروه های نجوم آماتوری برای رصد و همچنین مسابقات نجومی و یا حتی استهلال میتوانند به اینجا آمده و دو سه روزی میهمان آنجا باشند و یا حتی کلاسهای درس و فضاهای آموزشی میتوان در بخشهایی از آنجا برقرار کرد )
این سوالات سر آخر مرا به آنجا رسانید که در اول کار ، کارکرد و یا کارکردهای پروژه را برای خود مشخص کرده و مقدار بار تاثیری آنها را بر پروژه مشخص کنم ، سطوح مورد نیاز برای هر کارکرد را تخمین زده ، روابط و دسترسی آنها را به هم تا حدی مشخص کرده و همچنین در آخر جایگذاری فضاها را در طبقات مشخص کنم .
(( قبل از آنکه بخواهم قدم اول را بگویم این نکته ضروریست که من قبل از تمامی محاسبات و پلان و ... در ذهنم طرح و کانسپتی بود که دوست داشتم سر آخر به آن برسم ، از همین رو بود که در بادی امر از آن ایده اسکیسی ساده و در حد نما و المان های دوست داشتنی خود که میخواستم در طرح داشته باشم ( مثل ربع جداری + نیمکره و استوانه برش خورده + بادگیر + اسطرلاب و ... ) به روی کاغذ آورده و کار را با تاثیر پذیری از آن شروع کردم ))
- قدم اول : مشخص کردن فضا های مورد نیاز و همچنین تخمین سطوح مورد نیاز ( که به تبع آن مقدار و شکل حجم آن نیز به دست می آید )
فضاهای مورد نیاز :
1) پارکینگ : برای 200 ماشین
2) اقامتگاه : سوئیت + اطاق چند نفره
3) فضای آموزشی
4) سلف و سرویس ( برای 50 الی 100 نفر )
5) مرکز همایش ها ( برای 200 الی 300 نفر )
6) سالن آسمان نما
7) مجموعه رصدخانه ( نیمکره تلسکوپ ( قطر 15 الی 20 متر ) + اطاق اپراتور + ... )
8) عرشه ( سطحی رو باز و بدون مانع برای دید به آسمان و یا افق )
9) کتابخانه
10) سالن مانیتورینگ
11) فضای اداری
12) موزه
13) حیاط
-قدم دوم : نحوه ارتباط این فضاها به یکدیگر
فضا های مختلف از قبل لابی + زون اقامتی + زون آموزشی و ... را به وسیله دیاگرام حبابی جایگذاری و به یکدیگر مرتبط کردم ، در این روند سعی داشتم که دسترسی به فضاهایی نظیر لابی و سالن همایش در صدر قرار گرفته و فضاهای دیگری چون بخش رصد حرفه ای ، موزه ، کتابخانه و زون آموزشی در دسترسی ثانویه و فرعی تری قرار گیرد .
سپس محل قرارگیری فضاهای مختلف در طبقات را برای خود مشخص کرده و بر طبق اسکیس و طرحی اولیه که در ذهنم داشتم و البته آنرا به روی کاغذ هم آورده بودم ، فضا ها را جایگذاری کردم .
- Free Image Hosting At site
قدم سوم : حجم سازی
در ابتدا لازم میدانم متود و روش حجم سازی خود را بگویم و آن اینست که در حجم سازی سعی زیاد من بر اینست که (( از حجم ساختمان بتوان کارکرد آنرا متوجه شد و یا لااقل تخمین زد )) سعی من بر اینست که این حجم و این بنا آن هم در این سایت خاص به گونه ای بر اساس اقلیم ، کارکرد ، توپوگرافی ، زمان ساخت و ... طراحی شود که قابلیت جابجایی به زمانی دیگر و یا اقلیمی دیگر و یا کارکردی دیگر نباشد .
من دوست داشتم در حجمم یک ربع جداری ( یک آلت رصدی مربوط به رصد خانه های تاریخی ، به شکل یک چهارم یک دایره ) داشته باشم و همچنین لزوما یک نیمکره در بالاترین جای حجم ، ضمنا از بازی سطوح و همچنین یک VOID افقی هم بدم نمی آمد .
دست به کار شده و پس از زدن چند نما تقریبا به آن چیزی که میخواستم رسیدم .
سعی کردم حجم کارم را هم بزنم و پس از اتمام ، سعی کردم مطابق این حجم یک پلان طراحی کنم .
در روند طراحی پلان دوست داشتم از فرم صور فلکی استفاده کنم ولی آنقدر دست و پا گیر بود که بی خیالش شدم ، همان موقع ها بود که با واژه ای به عنوان (( هندسه مقدس )) آشنا شدم ، چند تا مقاله از اینترنت گرفتم و خوندم ولی چیز زیادی دستگیرم نشد تا اینکه کتاب هندسه مقدس را استاد کامیار گرفته و اجمالا مطالعه کردم ، من معمولا تاثیر دفعی و آنی از چیزهایی که میخونم و یا یاد میگیرم ندارم ولی مطمئنم که اون چیزها در ضمیر نا خودآگاهم رسوب کرده و یک جایی تاثیر خودشون را میگذارند .
این ادعا که بگم رصدخانه را با توجه به یک هندسه ناب و مقدس و حتی مخفی طراحی کردم یک حرف دروغه اما لا اقل میتونم بگم که قرار گیری گنبد رصدخانه به عنوان محور کار ، و ترسیم حیاط و رواق های آن به مرکز گنبدخانه ، و همچنین قرارگیری احجام مختلف در کنار این حجم اصلی و محوری ، با توجه به ارتفاع و اشل آن موید تاثیر پذیری از یک هندسه پنهان میباشد .
من در حجم سازی سعی داشتم یک حجم محوری ( استوانه و نیمکره رصدخانه ) داشته باشم و باقی احجام در ارتباط با آن جایگذاری شود ، تا اندازه ای که یک حجم مونومنتال و شاخص داشته باشم .
در اینجا لازم میدانم به این نکته مهم و درد آور اشاره کنم که ما دانشجویان در بهترین حالت معمارانی هستیم که درک حجمی داریم ( یعنی حجم بیرونی را خوب تحلیل کرده و طراحی میکنیم ) اما متاسفانه درک فضایی بسیار بسیار ضعیفی داریم ، به این معنی که فضای داخلی و حجم از درون را خوب نشناخته و بسیار بدون توجه به اشل انسانی و کاربردی طراحی میکنیم .
پس از شروع پلانینگ به این مرحله از کار رسیدم که در سمت راست سایت یک فضای گودال باغچه قرار داده و آنجا را زون اقامتی قرار دهم تا دانشجویان و گروه های نجوم آماتوری و یا حتی برخی از اساتید که میبایست در مدت مدیدی در رصدخانه به سر ببرند بتوانند در آن اقامت کنند .
در وحله اول با 7 پله وارد یک لابی اصلی در طبقه همکف میشویم و در آن به لابی اختصاصی رصدخانه + سالن همایش + فضای تقسیم برای ورود به زون اداری و اقامتی + موزه دسترسی پیدا میکنیم .
من زون آموزشی و کتابخانه را در طبقه اول قرار دادم تا از قیل و قال طبقه همکف به دور باشد ، در کرکسیون های بعدی و با نظر استاد و با توجه به اینکه موزه نور طبیعی نمیخواهد آنرا به زیرزمین انتقال دادم .
با توجه به اینکه اسطوانه رصدخانه از لحاظ سازه ای و همچنین حجم سازی به عنوان یک شخصیت مستقل نمود داشت ، در پلانینگ هم سعی کردم آنرا صرفا به زون نجوم و فعالیت های اختصاصی نجوم نظیر : سالن مونیتورینگ + سالن اپراتور + وب روم اساتید و همچنین دسترسی به زون اقامتی ویژه قرار دادم .
در میانه طراحی بودم که متوجه شدم برای رصدخانه مسجدی در نظر نگرفته ام ، ابتدا به نظرم رسید تا فضایی به حجم اصلی اضافه کنم ولی با نظر یکی از دوستان ( آقای اسدی ) حجم نمازخانه را با تاسی از کارهای تادئو آندو از حجم کلی ساختمان جدا کرده و مکعب مسجد را در راستای قبله چرخاندم که این کار پختگی زیادی به طرحم داد .
در ضمن برای ایجاد آن VOID افقی که قبلا خدمتتان عرض کردم نیاز به یک سازه مجزا در سمت چپ داشتم که آنرا برای کتابخانه در نظر گرفتم .
روش من برای حجم سازی به این صورت است که پس از اسکیس های اولیه در زمینه نما و حجم و همچنین پلانینگ بر اساس آن احجام ، در نرم افزار اتوکد پلان ها را با توجه به عرض و طول و همچنین کارکردی که دارند ارتفاع میدهم و در پایان یک سری احجام افلاطونی و یا حتی غیر افلاطونی دارم ، که در ابتدا به نظر بسیار ساده و خام به نظر میرسند . ولی بعدا پس از اضافه کردن مقداری دیتیل و المانهای دیگر به پختگی و تکامل نزدیکتر میشوند .
پس از آنکه حجمم کامل شده بود تازه مشغول ستون گذاری بودم که متوجه شدم چه کار اشتباهی کرده ام و آن قرار دادن کتابخانه ( در طبقه اول ) به روی سالن همایش ( در طبقه همکف ) بود . کتابخانه با آن عرض به یقین نیازمند ستون بود ، ولی سالن همایش به دلیل آن مسائلی که شماها بهتر میدانید نیازی به ستون ندارد بلکه سقف آن میبایست بدون ستون در میانه و به صورت خرپا اجرا گردد ؛ اینجا بود که به حجم رجوع کرده و ایندو را از هم فاصله دادم .
در پایان برای لنداسکیپ ، دور حیاط را که به مرکز گنبدخانه ترسیم شده بود رواقهایی قرار دادم که جهت آنها گنبدخانه بود ، برای ورودی نیز یک چهارطاقی ساده قرار دادم تا مراجعان در ابتدای ورود از یک المان سنتی که البته کارکرد نجومی هم داشته گذر کنند .
Free Image Hosting At site
ورودی من یک استوانه با سقف شیبدار بود ، که شخص با وارد شدن در آن به فضایی تاریک - که فقط از سقف و آنهم از شمسه 8 پر بالای بام نور میگیرد – عبور میکند ، عبور از روی پلی که به روی یک گودال است صورت میگیرد ، این فضا سعی میکند حس تعلیق و تنها بودن در فضای بیکران هستی را به تازه واردین القا کند .
[/COLOR]
شاید متناسب با نیاز های شما باشه . در این راستا اگه به موضوعات قابل توجهی بر خورد شد حتما میفرستم .
امیدوارم یه ذره به دردتون بخوره .
ایده اولیه من برای طراحی کجاست و یا چیست ؟
نوع بنای من چگونه باشد ؟ مونومنتال ( بنای شاخص ) و یا یک بنای کاربردی و کارکردی ؟
با توجه به نزدیکی به کاشان ، سنتی طراحی کنم و یا مدرن و یا میان این دو ؟
با توجه به قرارگیری بنای من بالای یک کوه ، آیا دید از پایین برای من اهمیت دارد و یا دید در تراز خود رصدخانه ؟ ( منظور دید از حیاط و سایت بالای کوه است )
کاربردها و ریزفضاهایی که این رصدخانه میخواهد چیست ؟ ( منظور اینست که علاوه بر رصد حرفه ای ، آیا در رصدخانه ملی ایران گروه های نجوم آماتوری برای رصد و همچنین مسابقات نجومی و یا حتی استهلال میتوانند به اینجا آمده و دو سه روزی میهمان آنجا باشند و یا حتی کلاسهای درس و فضاهای آموزشی میتوان در بخشهایی از آنجا برقرار کرد )
این سوالات سر آخر مرا به آنجا رسانید که در اول کار ، کارکرد و یا کارکردهای پروژه را برای خود مشخص کرده و مقدار بار تاثیری آنها را بر پروژه مشخص کنم ، سطوح مورد نیاز برای هر کارکرد را تخمین زده ، روابط و دسترسی آنها را به هم تا حدی مشخص کرده و همچنین در آخر جایگذاری فضاها را در طبقات مشخص کنم .
(( قبل از آنکه بخواهم قدم اول را بگویم این نکته ضروریست که من قبل از تمامی محاسبات و پلان و ... در ذهنم طرح و کانسپتی بود که دوست داشتم سر آخر به آن برسم ، از همین رو بود که در بادی امر از آن ایده اسکیسی ساده و در حد نما و المان های دوست داشتنی خود که میخواستم در طرح داشته باشم ( مثل ربع جداری + نیمکره و استوانه برش خورده + بادگیر + اسطرلاب و ... ) به روی کاغذ آورده و کار را با تاثیر پذیری از آن شروع کردم ))
- قدم اول : مشخص کردن فضا های مورد نیاز و همچنین تخمین سطوح مورد نیاز ( که به تبع آن مقدار و شکل حجم آن نیز به دست می آید )
فضاهای مورد نیاز :
1) پارکینگ : برای 200 ماشین
2) اقامتگاه : سوئیت + اطاق چند نفره
3) فضای آموزشی
4) سلف و سرویس ( برای 50 الی 100 نفر )
5) مرکز همایش ها ( برای 200 الی 300 نفر )
6) سالن آسمان نما
7) مجموعه رصدخانه ( نیمکره تلسکوپ ( قطر 15 الی 20 متر ) + اطاق اپراتور + ... )
8) عرشه ( سطحی رو باز و بدون مانع برای دید به آسمان و یا افق )
9) کتابخانه
10) سالن مانیتورینگ
11) فضای اداری
12) موزه
13) حیاط
-قدم دوم : نحوه ارتباط این فضاها به یکدیگر
فضا های مختلف از قبل لابی + زون اقامتی + زون آموزشی و ... را به وسیله دیاگرام حبابی جایگذاری و به یکدیگر مرتبط کردم ، در این روند سعی داشتم که دسترسی به فضاهایی نظیر لابی و سالن همایش در صدر قرار گرفته و فضاهای دیگری چون بخش رصد حرفه ای ، موزه ، کتابخانه و زون آموزشی در دسترسی ثانویه و فرعی تری قرار گیرد .
سپس محل قرارگیری فضاهای مختلف در طبقات را برای خود مشخص کرده و بر طبق اسکیس و طرحی اولیه که در ذهنم داشتم و البته آنرا به روی کاغذ هم آورده بودم ، فضا ها را جایگذاری کردم .
- Free Image Hosting At site
قدم سوم : حجم سازی
در ابتدا لازم میدانم متود و روش حجم سازی خود را بگویم و آن اینست که در حجم سازی سعی زیاد من بر اینست که (( از حجم ساختمان بتوان کارکرد آنرا متوجه شد و یا لااقل تخمین زد )) سعی من بر اینست که این حجم و این بنا آن هم در این سایت خاص به گونه ای بر اساس اقلیم ، کارکرد ، توپوگرافی ، زمان ساخت و ... طراحی شود که قابلیت جابجایی به زمانی دیگر و یا اقلیمی دیگر و یا کارکردی دیگر نباشد .
من دوست داشتم در حجمم یک ربع جداری ( یک آلت رصدی مربوط به رصد خانه های تاریخی ، به شکل یک چهارم یک دایره ) داشته باشم و همچنین لزوما یک نیمکره در بالاترین جای حجم ، ضمنا از بازی سطوح و همچنین یک VOID افقی هم بدم نمی آمد .
دست به کار شده و پس از زدن چند نما تقریبا به آن چیزی که میخواستم رسیدم .
سعی کردم حجم کارم را هم بزنم و پس از اتمام ، سعی کردم مطابق این حجم یک پلان طراحی کنم .
در روند طراحی پلان دوست داشتم از فرم صور فلکی استفاده کنم ولی آنقدر دست و پا گیر بود که بی خیالش شدم ، همان موقع ها بود که با واژه ای به عنوان (( هندسه مقدس )) آشنا شدم ، چند تا مقاله از اینترنت گرفتم و خوندم ولی چیز زیادی دستگیرم نشد تا اینکه کتاب هندسه مقدس را استاد کامیار گرفته و اجمالا مطالعه کردم ، من معمولا تاثیر دفعی و آنی از چیزهایی که میخونم و یا یاد میگیرم ندارم ولی مطمئنم که اون چیزها در ضمیر نا خودآگاهم رسوب کرده و یک جایی تاثیر خودشون را میگذارند .
این ادعا که بگم رصدخانه را با توجه به یک هندسه ناب و مقدس و حتی مخفی طراحی کردم یک حرف دروغه اما لا اقل میتونم بگم که قرار گیری گنبد رصدخانه به عنوان محور کار ، و ترسیم حیاط و رواق های آن به مرکز گنبدخانه ، و همچنین قرارگیری احجام مختلف در کنار این حجم اصلی و محوری ، با توجه به ارتفاع و اشل آن موید تاثیر پذیری از یک هندسه پنهان میباشد .
من در حجم سازی سعی داشتم یک حجم محوری ( استوانه و نیمکره رصدخانه ) داشته باشم و باقی احجام در ارتباط با آن جایگذاری شود ، تا اندازه ای که یک حجم مونومنتال و شاخص داشته باشم .
در اینجا لازم میدانم به این نکته مهم و درد آور اشاره کنم که ما دانشجویان در بهترین حالت معمارانی هستیم که درک حجمی داریم ( یعنی حجم بیرونی را خوب تحلیل کرده و طراحی میکنیم ) اما متاسفانه درک فضایی بسیار بسیار ضعیفی داریم ، به این معنی که فضای داخلی و حجم از درون را خوب نشناخته و بسیار بدون توجه به اشل انسانی و کاربردی طراحی میکنیم .
پس از شروع پلانینگ به این مرحله از کار رسیدم که در سمت راست سایت یک فضای گودال باغچه قرار داده و آنجا را زون اقامتی قرار دهم تا دانشجویان و گروه های نجوم آماتوری و یا حتی برخی از اساتید که میبایست در مدت مدیدی در رصدخانه به سر ببرند بتوانند در آن اقامت کنند .
در وحله اول با 7 پله وارد یک لابی اصلی در طبقه همکف میشویم و در آن به لابی اختصاصی رصدخانه + سالن همایش + فضای تقسیم برای ورود به زون اداری و اقامتی + موزه دسترسی پیدا میکنیم .
من زون آموزشی و کتابخانه را در طبقه اول قرار دادم تا از قیل و قال طبقه همکف به دور باشد ، در کرکسیون های بعدی و با نظر استاد و با توجه به اینکه موزه نور طبیعی نمیخواهد آنرا به زیرزمین انتقال دادم .
با توجه به اینکه اسطوانه رصدخانه از لحاظ سازه ای و همچنین حجم سازی به عنوان یک شخصیت مستقل نمود داشت ، در پلانینگ هم سعی کردم آنرا صرفا به زون نجوم و فعالیت های اختصاصی نجوم نظیر : سالن مونیتورینگ + سالن اپراتور + وب روم اساتید و همچنین دسترسی به زون اقامتی ویژه قرار دادم .
در میانه طراحی بودم که متوجه شدم برای رصدخانه مسجدی در نظر نگرفته ام ، ابتدا به نظرم رسید تا فضایی به حجم اصلی اضافه کنم ولی با نظر یکی از دوستان ( آقای اسدی ) حجم نمازخانه را با تاسی از کارهای تادئو آندو از حجم کلی ساختمان جدا کرده و مکعب مسجد را در راستای قبله چرخاندم که این کار پختگی زیادی به طرحم داد .
در ضمن برای ایجاد آن VOID افقی که قبلا خدمتتان عرض کردم نیاز به یک سازه مجزا در سمت چپ داشتم که آنرا برای کتابخانه در نظر گرفتم .
روش من برای حجم سازی به این صورت است که پس از اسکیس های اولیه در زمینه نما و حجم و همچنین پلانینگ بر اساس آن احجام ، در نرم افزار اتوکد پلان ها را با توجه به عرض و طول و همچنین کارکردی که دارند ارتفاع میدهم و در پایان یک سری احجام افلاطونی و یا حتی غیر افلاطونی دارم ، که در ابتدا به نظر بسیار ساده و خام به نظر میرسند . ولی بعدا پس از اضافه کردن مقداری دیتیل و المانهای دیگر به پختگی و تکامل نزدیکتر میشوند .
پس از آنکه حجمم کامل شده بود تازه مشغول ستون گذاری بودم که متوجه شدم چه کار اشتباهی کرده ام و آن قرار دادن کتابخانه ( در طبقه اول ) به روی سالن همایش ( در طبقه همکف ) بود . کتابخانه با آن عرض به یقین نیازمند ستون بود ، ولی سالن همایش به دلیل آن مسائلی که شماها بهتر میدانید نیازی به ستون ندارد بلکه سقف آن میبایست بدون ستون در میانه و به صورت خرپا اجرا گردد ؛ اینجا بود که به حجم رجوع کرده و ایندو را از هم فاصله دادم .
در پایان برای لنداسکیپ ، دور حیاط را که به مرکز گنبدخانه ترسیم شده بود رواقهایی قرار دادم که جهت آنها گنبدخانه بود ، برای ورودی نیز یک چهارطاقی ساده قرار دادم تا مراجعان در ابتدای ورود از یک المان سنتی که البته کارکرد نجومی هم داشته گذر کنند .
Free Image Hosting At site
ورودی من یک استوانه با سقف شیبدار بود ، که شخص با وارد شدن در آن به فضایی تاریک - که فقط از سقف و آنهم از شمسه 8 پر بالای بام نور میگیرد – عبور میکند ، عبور از روی پلی که به روی یک گودال است صورت میگیرد ، این فضا سعی میکند حس تعلیق و تنها بودن در فضای بیکران هستی را به تازه واردین القا کند .
[/COLOR]