رصد های
#1
سلام .به فکرم اومد که همه از اطرافیانشون خاطرات نجومی جالبشون رو بپرسن و اینجا بگن.جمع آوری این تجربه های رصدی خالی از لطف نیست و شاید روزی به درد یک کار علمی بخورد.
این همه عکس می و نقش نگارین که نمود / یک فروغ رخ ساقی است که در جام افتاد
حافظ
پاسخ
#2
مادربزگم تعریف میکرد وقتی کوچیک بوده و در طالقان زندگی میکرده یه مدت آرزوی هر روزش این بوده که زودتر شب بشه! چون یه دنباله دار زیبا بوده که مادربزگم هرشب اون رو میدیده و خیلی از دیدنش لذت میبرده.گمانم بین سالهای 1315 تا1325 بوده.
این همه عکس می و نقش نگارین که نمود / یک فروغ رخ ساقی است که در جام افتاد
حافظ
پاسخ
#3
من که تو فامیلامون هیچکی رو نمیشناسم که به نجوم بها بدهSad:mad:Cry
نجومبرترینعلم دنیاست ...
پاسخ
#4
هست!
پدرمادرتون که اجازه میدن شما نجوم کار کنی.
فکر کنم یه تاپیک شبیه این تاپیک باشه.
دوشنبه , 18 مهر 1384.گاهی یه تاریخ آدمو پر انرژی تر میکنه.منو استروتاکSmile
پاسخ
#5
خیلی موضوع عجیبی نیست ولی تلاشتون رو برای ثبت همین رصد های گذری انجام بدید.خیلی از آدما شاید یک خاطره از آسمون شب داشته باشن اما همین خاطره براشون با ارزش بوده که به یادشون مونده.حداقل یه وقتی براشون مهم بوده.
این همه عکس می و نقش نگارین که نمود / یک فروغ رخ ساقی است که در جام افتاد
حافظ
پاسخ
#6
يه نكته جالب.
هيچكدوم از عمو ها، عمه ها، خاله ها و دايى هاى بنده كه تو شمال زندگى ميكردن(تو بچگى) با اينكه زمان بچگيشون هيچ الودگى نورى تو منطقه وجود نداشته(حتى تو نزديكيشون) ، همه ادعا ميكنن كه تا به حال راه شيرى رو نديدن. اين خيلى براى من غير قابل هضمه. وقتى بهشون ميگم هم، ميگن چون به اين چيزا فكر نميكردن، نديدن. مگه ميشه تو روستايى كه الانم ميشه راه شيرى رو با الودگى نورى شديد شهر هاى اطراف ديد، اون زمان نديدش؟
پاسخ
#7
خب دیگه
شما اگه به چیزی رو که اصلا تو فکرش نیستی و بهش توجه نمیکنی ببینی( نگاه نکنی، فقط ببینی) بعد یه مدت حتی اگرم دیده بودیش ، بازم الان هیچ خاطره ای ازش نداشتی.
مثل شنیدن و گوش کردن خودمونه دیگه...! شما تو خیابون خیلی صدا ها رو میشنوی ولی وقتی میای خونه هیچی یادت نمیاد و انگاه هیچی به ذهنت نمیرسه. اگرم ازت راجع به چیزایی که شنیدی بپرسن میگی گوش نکردم!!!!
اونام شاید دیده باشن ولی چون با بی توجهی از کنارش میگذشتن واسه همین الان فک میکنن که ندیدن!!!
این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود هر که فکرت نکند ، نقش بُوَد بر دیوار
«بوستان سعدی»

حسین ابراهیمی
پاسخ
#8
مادرم میگفت اونوقت که رادیو نداشتن ماه رمضان وقتی میخواسن روزه بگیرن و از زمان دقیق اطلاع نداشتن سحرها یک ستاره ای رو میدین و بعد از اون دیگه دست از غذا خوردن برمیداشتن.اسمش "سو سو کنک" بوده! چند وقت پیش که صبح با مادرم تو حیاط بودیم سیاره زهره رو بهم نشون داد و گفت اون سوسوکنکه.از اونجا که سیاره زهره فقط این قدر روشنه معلوم شد اونا به چه جرمی این اسم رو داده بودن ولی سیاره زهره از اسمش معلومه که سیاره است.از مادرم پرسیدم که اون همیشه بود یا نه وجواب دادن که ما فقط ماه رمضان نگاه میکردیم و اونوقتی که رادیو نبود.یعنی زمان محدودی بوده.
این همه عکس می و نقش نگارین که نمود / یک فروغ رخ ساقی است که در جام افتاد
حافظ
پاسخ
#9
به زمان محدود ربطى نداره. ماه رمضون هر سال جا بجا ميشه، زهره هم هر سال تو يه زمان تو مكان مشخص تو يه جاى مشخصه. شايد بعضى سالا تو ماه رمضون ديده نشه.
نميدونم چجوريه.:confused:
پاسخ
#10
مامانم میگه بچه که بود یه شب خارج از شهر به دور از هیچگونه الودگی نوری بودن. گفت اسمون خیلی پر ستاره بود و زیبا. انقدر زیبا که تا حالا از یادش نرفته...!!!
نجومبرترینعلم دنیاست ...
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 3 مهمان