تاریخ نجوم در کشور های قدیم دنیا
#11
هلیا جان میگی این برای کدوم فصل از کتابه؟
دوشنبه , 18 مهر 1384.گاهی یه تاریخ آدمو پر انرژی تر میکنه.منو استروتاکSmile
پاسخ
#12
اصلا یادم نیست ولی میگردم تا پیداش کنم ولی مربوط به اونجاست که فرعون همراه با سینوهه سوار کشنی شدن و میخوان برن به سوی سرزمین افق.
البته یه جای دیگه هم در کتاب همین توضیح رو داده یهنی مترجم دو دفعه به این ساله جهانی اشاره کرده.
«اهورامزدا گفت ای زرتشت اسپنتمان تو نباید که عهد و پیمان بشکنی
چه آن عهدی که تو با یک دروغ پرست بستی و
نه آن عهدی که با یک راستی پرست بستی
چه معاهده با هر دو درست است خواه یکتاپرست خواه مشرک»
مهریشت فقره 2
پاسخ
#13
در قسمتی دیگر از کتاب:
در دوره ما در دارالحیات قبول علم تعبدی بود و به محصلین میگفتند چون دانشمندان اینطور عقیده داشتند شما هم باید عقیده علمی و اسلوب تداوی آن را بپذیرید وما هم میپذیرفتیم.
توضیحات مترجم:
و انچه اینک میگویم نقل قول از دانشمندان معاصر اروپا میباشد که در کتاب ها یا مجلات خارجی خوانده است و انها میگویتد که عقیده داشتن به نظریه های علمی ارسطو از طرف دانشمندان اروپا پیشرفت علم مغرب تقریبا هفده قرن به تاخیر انداخت زیرا هیچ یک از دانشمندان اروپایی جرئت نمیکردند نظریه ایی ابراز کند که مغایر با نظریه ارسطو باشد و انچه سینوهه در اینجا میگوید شبیه است به قول تعبدی نظریه های ارسطو و از جمله نظریه ثابت بودن زمین و گردش خورشید و سیارات به دور ان که در تمام قرون وسطی بی چون وچرا از طرف علمای اروپا پذیرفته شد.
توضیحات خودم:
از روی پاپیروس های به دست امده سینوهه متعلق به سه هزار و چهارصد سال قبل است.
«اهورامزدا گفت ای زرتشت اسپنتمان تو نباید که عهد و پیمان بشکنی
چه آن عهدی که تو با یک دروغ پرست بستی و
نه آن عهدی که با یک راستی پرست بستی
چه معاهده با هر دو درست است خواه یکتاپرست خواه مشرک»
مهریشت فقره 2
پاسخ
#14
هلیا نوشته: در قسمتی دیگر از متن کتاب:
....و آنوقت یک سال جدید در دنیا آغاز خواهد شد.
توضیحات مترجم:
مصری ها اولین ملتی هستند که فهمیدند که زمین دور خورشید که میگردد هر بیست و هفت هزار سال به مقابل ستاره های مخصوص قرار میگرد و این دوره بیست و هفت هزار ساله را سال جهانی میخوانند.
توضیحات خودم:
چی شد؟
بیست و هفت هزار سال؟؟؟؟؟؟؟
عدد کمی نیستا؟؟؟؟
اونم با دانش وعلوم ان زمان؟؟؟؟؟؟
اصلا خود زمین چند ساله هست؟؟?????
امروز توی تاپیک مربوط به حرکات زمین در مورد حرکت تقدیمی که شبیه فرفره هست دیدم یادم افتاد توی کتاب سینوهه هم در مورد یه چیزایی در این مورد بحث شده بود ولی عددش یه ذره فرق داشت اونم اگه بذاریم به حساب اینکه مربوط به سه هزار و چهرصد سال قبل این همونه؟؟؟؟
«اهورامزدا گفت ای زرتشت اسپنتمان تو نباید که عهد و پیمان بشکنی
چه آن عهدی که تو با یک دروغ پرست بستی و
نه آن عهدی که با یک راستی پرست بستی
چه معاهده با هر دو درست است خواه یکتاپرست خواه مشرک»
مهریشت فقره 2
پاسخ
#15
سلام.
یادمه سه ساله پیش بود اما یادم نیست کتاب بود یا سایتی بود که خوندم در زمان اگر اشتباه نکنم خشایار شاه ایران به مصر حمله کرد و اونو به تصرف گرفت و مثل اینکه دنباله کتیبه ای میگشتن برای کشف اسرار ستارگان در اهرام ثلاثه مصر و گروهی از دانشمندان ایران بودند که مخفیانه رفتند و حالا بر طبق شواهد و قرائنی نامعلوم به علوم عجیبی دست پیدا کردند اما بعد از اون هم محو شدند به طوری که حتی پادشاه هم در عجب موند .
جالبه جایی رو که اونا رفتند هنوز کسی نتونسته کشف کنه و فقط یکبار در 200 سال بعد از میلاد یعنی 1800 سال پیش یکی از پادشاهان مصری که اسمش یادم رفته به اهرام ثلاثه رفت بخاطر اینکه به اسرار اخترشناسی و کیهان علاقه زیادی داشت و موضوع کشف علم دانشمندان ایرانی از اهرام و نامعلوم بودن چگونه گی اون رو میدونست . بنابراین با گروهی از دانشمندان و فنی کاران حرفه ای خودش در زمینه های مختلف به اونجا رفت و 10 سال شروع به حفر قسمتهای مختلف شد اما چیزی نیافت . و او هم در حیرت علم عجیب دانشمندان ایرانی موند .

حالا میخاستم بدونم کسی داستان کاملش رو میدونه. اگه میدونید در تاپیک مربوطه قرار بدید بخاطر اینکه داستان زیبا و جالبی که به نظر من یک واقعیت هستش یک واقعیت پنهانCry
پاسخ
#16
من نمیدونم ولی اگه یه نفر هم جواب سوال منو بده ممنون میشم
فکرنمیکردم انقدر بی علاقه باشین نسبت به نجوم-تاریخی
«اهورامزدا گفت ای زرتشت اسپنتمان تو نباید که عهد و پیمان بشکنی
چه آن عهدی که تو با یک دروغ پرست بستی و
نه آن عهدی که با یک راستی پرست بستی
چه معاهده با هر دو درست است خواه یکتاپرست خواه مشرک»
مهریشت فقره 2
پاسخ
#17
شهاب باران در اسطوره ها و افسانه ها

در افسانه های یونان پیشگوی آکریسیوس پادشاه آرگوس، به او می گوید که پسرش روزی او را کشته و تاج و تخت را از او می گیرد. پادشاه نیز از ترس از دست دادن قدرت خویش، همسرش را زنده در صندوقی چوبی قرار داده و به دریا می اندازد تا غرق شود. زئوس صندوق را پیدا میکند و دانای(مادر پِرسیوس) را به همسری گرفته و او حامله می شود. دیکتیس که ماهیگیری در جزیره سِریفوس بود، صندوقچه را پیدا می کند و دایان را آزاد می کند. پِرسیوس در اینجا به دنیا می آید و به جوانی می رسد.

پُلیدِکتِس، پادشاه سِریفوس عاشق مادر پِرسیوس می شود و در درگیری های متوالی با پِرسیوس او را به ماموریتی می فرستد تا در صورت انجام موفقیت آمیز آن، مادرش را آزاد نماید. ماموریت پِرسیوس کُشتن مِدوزا بود. مدوزا زنی نیم تنه مار بود که به جای مو مار بر سرش داشت و با نگاهش می توانست انسانها را به سنگ تبدیل کند.

خوشبختانه با راهنمایی آتنا(الهه جنگ) او به دنبال وسایل و ادوات جنگی مورد نیاز خود میرود. آتنا خود سپری به پِرسیوس می دهد که هیچ شمشیر و گرزی قادر به شکستن آن نبوده است. پِرسیوس به نزد پریان دریایی می رود و بعد از شکست دادن قهرمان آنها صاحب کلاهخود پنهان می شود که به او توانایی نامرئی شدن را می داد. هِرمِس(خدای تعادل) نیز به او کفشهایی می دهد که بال داشتند و امکان پرواز به او می دادند. پریان دریایی به او کیسه ای دادند تا بتواند سرِ مِدوزا را در آن بدون آسیب رساندن به دیگران یا خود پِرسیوس، نگهداری کند.

سپس با راهنمایی اطلس به نزد خواهران خاکستری می رود تا از آنها محل زندگی مِدوزا را بپرسد. خواهران خاکستری سه خواهر ساحره بودند که بسیار زیبا بودند ولی چشم نداشتند؛ به جای آن یک چشم خارج از بدنشان داشتند و این چشم بینشان مشترک بود. پِرسیوس چشمشان را گرفت و با اطلاعات درباره محل زندگی مدوزا، معامله کرد.

او با استفاده از کفشهای پرنده کلاه خود پنهان از پشت به مِدوزا حمله کرد و توانست سرِ او را بِبُرَد. سپس با کفشهای پرنده به سعت فرار کرد تا از دو خواهر دیگر مِدوزا در امان باشد و به جزیره سِریفوس پرواز کرد. در راه آندرومدا را از چنگال سِتوس(اژدهای دریایی) نجات داد و با او ازدواج کرد و به سِریفوس برگشت. او سپس پُلیدِکتِس و همراهانش را به سنگ تبدیل کرد و به همراه مادر، همسر و دیکتیس ماهیگیر به آرگوس بر گشت و آکریسیوس را کُشت و به پادشاهی رسید. او از آندرومدا شش پسر و یک دختر به نامهای پِرسِس، آلکایوس، هِلیوس، مِستور، تِنِلوس، اِلِکتریون و دخترش گورگوفون داشت. پسرانش بعده ها به پِرسِیدها معروف شدند شهاب بارانی را که ما تحت عنوان بارش شهابی برساووسی می شناسیم( که نتیجه عبور دنباله دار 109/P Swift-Tuttle از نزدیکی کره زمین است) به عقیده پیشینیان متبرک کردن امپراطوری آرگوس توسط پسران پرسیوس که از آسمان می آیند، می باشد.

در بسیاری از افسانه های دیگر شهاب باران ها و سقوط شهاب سنگ ها روی ساختمانها و در موارد کمی انسانها به منظور خشم خدایان بر مردم تلقی می شده و معمولا کاهنان معابد، ساکنین آن خانه یا قصر که مورد اصابت شهاب سنگ قرار می گرفته را دستگیر و به جرم عناد با خدایان سر می بریدند.

شهاب باران ها در بیشتر موارد در آسمان فقط به صورت عبور شهاب سنگها و سوختنشان در جو دیده میشوند. در افسانه ها این عبور را به منزله ی جنگ میان خدایان و یا سربازان آنها می دانستند و آنرا به صورت پرتاب گوی های آتشین به هم میپنداشتند و شهاب سنگ های سیاهی که از آسمان در نتیجه سوختن می افتد را به منزله خون سوخته و جامد خدایان و قدیسان می دانستند و از این سنگها گردنبند و یا انگشتر برای رفع بلا و عاملی برای شجاعت در جنگ می ساختند.

همچنین رومانیایی ها در افسانه هایشان شهاب باران را عبور اژدهایان از آسمان میپنداشتند و در زمان عبور این شهاب سنگ ها تمام شمع ها و روشنایی های خود را خاموش می کردند تا مبادا یکی از اژدهایان آنها را ببیند و به آنها حمله کند. آنها بر این باور بودند که اژدهایان در قالب پسرانی خوش سیما دختران جوان را میدزدند و به خدمت خود در می آورند. بر باور آنها اژدهایان تنها یکبار در سال از آسمان عبور می کنند که امروزه ما آین عبور را تحت عنوان بارش شهابی دراکونید که در صورت فلکی اژدها میباشد(حاصل عبور دنباله دار 21P/Giacobini-Zinner از نزدیکی زمین) می شناسیم.

آنگلو ساکسون ها گذشتن شهاب از آسمان را به معنای گذشتن اِسکیرنیر پیک بادپای خدایان می پنداشتند و بارش های شهای را به منزله ی شیاطین که قصد کشتن اِسکیرنیر را دارند میدانستند.

همچنین در افسانه ها شهاب باران ها به معنای نزول وحی بر انسانهای نیک از جانب خدایان است که این واقعه در تبدیل زمان وقوع در تقویم ژولینی به زمان در تقویم میلادی به 18 ژانویه و 12 دسامبر نسبت داده می شود که ما امروزه آنها را به ترتیب بارشهای شهابی دلتا کَنسِرید و سیگما هیدرید می نامیم
منبع : ناگفته های نجومی - شهاب باران در اسطوره ها و افسانه ها
«اهورامزدا گفت ای زرتشت اسپنتمان تو نباید که عهد و پیمان بشکنی
چه آن عهدی که تو با یک دروغ پرست بستی و
نه آن عهدی که با یک راستی پرست بستی
چه معاهده با هر دو درست است خواه یکتاپرست خواه مشرک»
مهریشت فقره 2
پاسخ
#18
سلام .
آیا واقعا این درسته که اسرار کیهانی عظیمی در اعماق اهرام ثلاثه وجود داره که از چشم انسان پنهانه ؟ ( بخاطر اینکه میگن کیمیاگران مصر 3000 تا 5000 سال پیش مثل اینکه به اهرام میرفتند و موقعی که بر میگشتند آن قدر عوض میشدند که در بیابان زندگی میکردند و یا اصلا طوری محو میشدند که کسی از جمله همکاران خودشون هم از اونا خبری نداشتند و آیا اطلا برگشتی در کار بوده ؟ )
پاسخ
#19
نه بدون شک انسانی که در همچین جاهایی باید کار کنه دچار اختلالات روانی میشه
الان یه مریض عادی که توی یه بیمارستان بستری باشه و یه همراه داشته باشه و انواع امکانات هم داشته باشه(اتاق ایزوله)بعد چند مدت شروع هزیون گفتن میکنه
رفتن به اهرام ،اون زمان هم یکی هفته دوتا هفته نبوده بلکه چندین سال بوده در اکثر اوقات فرد تنها بوده یا چند تا خدمتکار داشته همین
هر کسی بود دیوانه میشد یا میخواست دور از مردم زندگی کنه
«اهورامزدا گفت ای زرتشت اسپنتمان تو نباید که عهد و پیمان بشکنی
چه آن عهدی که تو با یک دروغ پرست بستی و
نه آن عهدی که با یک راستی پرست بستی
چه معاهده با هر دو درست است خواه یکتاپرست خواه مشرک»
مهریشت فقره 2
پاسخ
#20
تاریخ علم ستاره شناسی در مصر
از اقای انی کاظمی
مصریان نخستین مردمانی بوده اند که زنجیره های علمی را به وجود آورده و دانش ها را با یکدیگرپیوند داده اند. این پدیده در عرصۀ علوم تجربی بیشتر به چشم می خورد . در این زنجیره علوم طبیعی ، ریاضیات، و پزشکی پیوندی ناگسستنی با یکدیگر داشته و لازم و ملزوم یکدیگر شناخته شده اند.
[url=http://tarikhema.ir/words/فیزیک/][/url]فیزیک، شیمی، جانورشناسی، گیاه شناسی، ازیک سو حساب، هندسه، جبر و مثلثات از سویی دیگر مکمل یکدیگر بوده اند. دانش پزشکی و داروسازی بطور کلی وابسته به هر دو رشته یا هر دو مقوله از علوم بالا بوده اند. شاید مصریان به گونه ای که امزور مطرح و متداول است، در عرصۀ ریاضیات ازجبر و مثلثات سخن نمی گفته اند،ولی در هنر معماری، هیئت و نجوم و سایر مسائل فنی و حرفه ای از معادلات و فرمول های مثلثاتی احتمالاً خیلی پیشرفته و اسرارآمیز بهره می گرفته اند. مصریان در محاسبات نجومی خود از بابلیان بهره گرفته و از به کارگیری دانش ریاضی غفلت نمی کرده اند.
تاریخ جهان باستان مصریان را پدیدآورندۀ تقویم می داند. آنان در آغاز طلوع و غروب آفتاب را ملاک مطالعات نجومی خود قرار داده و حول این محور حرمت می کرده اند. آنها شبانه روز از طلوع تا غروب آفتاب و تا طلوع بعدی را کوچک ترین واحد محاسباتی تقویمی خود دانسته و فاصلۀ بین طلوع و غروب آفتاب را یک روز به شمار می آورده اند. مدت زمان سی بار طلوع و سی بار غروب آفتاب را یک ماه و دوازده برابر آن را یک سال به شمار می آورده اند. آنها سال را به ۳۶۰ یا ۳۶۵ واحد یا بخش تقسیم کردند مه هر بخش یک شبانه روز است و آن را به تقسیمات بالا بخش می نموده اند، به سخن دیگر شمار روزه های ماه نزد مصریان عدد سی بوده است. مصریان سال راابتدا به سه بخش یا مقطع زمانی چهار ماهه(فصل) تقسیم کردند که منطبق بابالا آمدن و زیاد شدن آب رودنیل و فرونشستن آن بوده است، فصل (بخش) دوم دورۀ کشت و زرع سالیانه و مقطع (فصل) سوم هنگام محصول برداری یا درو کردن غلات بوده است.
تقویم مصریان در زمان امپراطوری باستان به وجود آمده و تقویم خورشیدی (شمسی) بوده، ولی با گردش سالانۀ خورشید با محاسبات بابلیان هم آهنگی و انطباق نداشته است. مصریان به اندازۀ بابلیان پیشرفت در این زمینه نداشته و به مفاهیم آن چیزی که امروز حرکت وضعی زمین وحرکت انتقالی آن می گویند آشنایی نداشته اند.آنها ابتدا زمین را هم مانند کرۀ خورشید ثابت و بی حرکت می دانسته اند. آغاز سال مصریان همان روزی بود که ستارۀ زهزه همراه و همزمان با غروب خورشید، می درخشید و در این هنگام معمولاً طغیان رودنیل صورت می گرفته است. اخترشناسان مصری پس از مشاهدات ومطالعات مکرر دریافتند که این واقعه هر ۳۶۵ روز یک بار روی می دهد و آن را یکسال یا یک دورۀ ۳۶۵ روزه نامیدند. این اخترشناسان همین مدت زمان را به دوازده بخش تقسیم کردند و هربخش را یک ماه نامیدند و هر ماه را به سی بخش یعنی یک شبانه روز،با یک بار طلوع آفتاب (خورشید) و غروب آن وتا طلوع بعدی تقسیمکردند. مصریان با افزودن پنج روز به عنوان جشن های پایان سال این رقم را به ۳۶۵روز به تقلید از بابلیان افزایش دادند، ولی این محاسبات نجومی سال مصریان به سال شمسی (خورشید) به مدت شش ساعت به عقب می افتاد.
و هنوز ادامه دارد........
«اهورامزدا گفت ای زرتشت اسپنتمان تو نباید که عهد و پیمان بشکنی
چه آن عهدی که تو با یک دروغ پرست بستی و
نه آن عهدی که با یک راستی پرست بستی
چه معاهده با هر دو درست است خواه یکتاپرست خواه مشرک»
مهریشت فقره 2
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
تاریخ نجوم ( قوم آریا ) abadanastro 30 16,804 05-25-2014, 10:17 PM
آخرین ارسال: M_Saturn
نجوم در قرآن kamy 3 3,795 11-02-2012, 12:29 AM
آخرین ارسال: kamy
تاریخچه علم نجوم mars 4 4,253 02-29-2012, 04:12 PM
آخرین ارسال: amir adib
منجمان تاریخ ایران abadanastro 2 3,910 08-07-2007, 02:08 PM
آخرین ارسال: abadanastro

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان