به کجا چنین شتابان؟
#11
احتمالا از اینیشتینه-ولی نظرتونو درباره چیزی که من گفتم نگفتید!!؟؟
هرکجا هستم باشم-آسمان مال من است!
پاسخ
#12
Star نوشته: سلام
برای کار علمی نیاز به تحصیلات آکادمیک و دانشگاهی نیست.
(خیلی ها بدون داشتن مدرک مرتبط کارهای بزرگی انجام دادند)

- تورهای گردشگری، طبیعت و خارجی .... ( بماند)
زمانی که عنوان علمی رو یدک می کشیم باید کار علمی هم بکنیم.

سن و سال و سابقه هم زیاد مهم نیست.
وقتی آدمی با سابقه و با تجربه تفرشی آدم رو به کار علمی دعوت می کنه نمی تونیم در جواب بگیم که ما هم سال های اول ...


کاملاً موافقم. مدرک علمی گاهی آزادی آدما رو برای دنبال کردن علایشون صلب می‌کنه.

"زمانی که عنوان علمی رو یدک می کشیم باید کار علمی هم (در همون رشته) بکنیم."

گاهی اینقدر سرمون به رشته‌ای که خوندیم هرچند مطابق میل و توانایی ما هم بوده! گرم میشه که همه ذوق و شور و شوق و استعدادمون در اون چیزی که از بچگی میخواستیم از بین میره. کار میشه فقط کسب امتیاز بیشتر و...

اینها هیچکدام مهم نیست. مهم علاقه واقعی یک شخص است. زندگی خیلی از دانشمندها رو که می خونیم می بینیم در رشته‌ای دیگر درس خوندند و از اون برای امرار معاش استفاده میکردند، بعدش به رشته مورد علاقشون هم در حین کار پرداختند و چنان کارهای بزرگی انجام دادند که افرادی که در همون رشته درس خوندند، انجام ندادند!

پس همیشه شاد باشید و در هر مسیری که هستید از لحظه لحظه زندگی لذت ببرید و در کنارش هم یه وقتی بزارید برای رسیدن به علایقتون. زندگی همینه...
[SIZE=1][SIZE=1]...And, it was man's job to understand how it worked[/SIZE][/SIZE]
پاسخ
#13
دوستان به دنیا خیلی هم ساده و سطحی نگاه نکنید-مسلما خدا از آفرینش این همه عجایب هدفی داشته که محدود به لذات و عیش و نوش انسان ها نمیشه-چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید!
هرکجا هستم باشم-آسمان مال من است!
پاسخ
#14
شاد بودن واقعی که نوع واقیعیش همیشگی هم هست تنها وظیفه من و توست...

اما، خیلی، خیلی، خیلی، سخته، رسیدن یا نزدیک شدن به نوع واقعیش.

متشکرم.
[SIZE=1][SIZE=1]...And, it was man's job to understand how it worked[/SIZE][/SIZE]
پاسخ
#15
ظاهراً دوباره دوستان نجومي به پوچي خوردن! البته كمي مزاح مي‌كنم. ولي نكاتي رو فرموش نكنيد! 1. به دليل كنكور و سدهاي مختلف بخصوص عوامل اقتصادي باعث انتخاب رشته‌هاي رندومي ميشه. بسياري به رشته‌ي مورد علاقه‌شون نمِ‌رسند. خاطرات دوره‌ي ليسانس در انجمن فيزيك دانشگاه رو كه خودم هم جزو هيئت موسس ‌اش بودم يادم نمي‌ره. هيچ كس نبود. با هر كسي صحبت مي‌كردي حتي نمِ‌تونست اسم واحدهاي اراده شده رو بخونه از روي كاغذ. درصد كمي با شناخت جزئي امده بودند. همون ها كمي كمك كردند. و ما موفق شديم سمينارهاي متعددي رو ترتيب بديم. بايد بدتر از نجوم فيزيك رو ترويج مي كرديم كه دانشجو بفهمه داره چي مي‌خونه!
ولي كسي كه علاقه داشته باشه اين راه رو براي خودش باز مي‌كنه. بايد سمج بود براي هدف يكي از راه‌كارهاي مقابله با برخي مشكلاته و نه همه‌ي مشكلات. باز هم بحث علم و غير علم اينجا پيش اومد. اين قضيه رو بارها بحث كرديم و دوباره هم:
ترويج علم ايجاد آگاهي عمومي در سطح مردم عام است! يعني شما و يا هر شخص ديگري ديگران رو از آنچه بهش كم‌تر توجهي ميشده و يا پيشرفتهاي علمي دائم تيتر خبرها هستند و يا امدن فناوري جديد با خبر مي‌كنيد. اينحاست كه علم در نقش فرهنگ وارد ميشه. و ايندو در تقابل هم قرنهاست كه پيش مي‌رن. تاريخ علم رو كم هم نيست از فشارهاي ايدئولوژيك از هر نوع به اهل علم، مطالعه كنيد. قرار نيست همه فيزيكدان يا فيزيك خوان باشند. من كاملاً موافقم. ولي يك نكته رو هرگز نبايد ناديده گرفت و اون تلاش و هزينه‌ و عمريه كه صرف علم ميشه. و جايي شبيه اينجا عده‌اي مثل ما روي اون بحث مي‌كنيم. مهم نيست در چه سطحي اين آگاهي رو بين خودمون هم بالا مي‌بريم. ديدگاه علمي يكي از مهم‌ترين مباحثه‌هاي فلسفه است. فلسفه بعد از مدتي كه علم زير بناي اون رو با اعلام قدرتمند خودش عوض كرد ديت به عصا شد و حالا حتي متافيزيك هم محبوره خودش رو علم معرفي كنه. زياد حاشيه نمي‌رم و فقط خواستم همون خط اول رو تأكيد كنم.
در مورد مدرك علمي: بله موافقم ولي اون اشخاصي كه رشته‌ي خودشون رو عوض كردند امثال ديراك بودند و كم هم نيستند كه با فيزيك و رياضيات آشنا بودند. ولي اشخاصي بدون كل اينها هم در ترويج علم مؤثر بودند. و گاهي در پيشرفت علم! از ضامنهاي مالي گرفته تا عوامل اجرايي غير متخصص.
اينكه بدونيد چه تأثيري مي‌تونيد در آدمها بگذاريد كه فرداي اون روزها نام شما رو به عنوان مشوق و عمال موفقيتشون ببرن. معلم وار بگم اين اولين لذت از موفقيت يك شاگرده كه ممكنه شما هم حد علمي‌تون پايين باشه ولي اين شما بودين كه كليد موفقيت يك آدم رو زديد! اين لذت‌بخش نيست؟
غير از اينها به عنوان كسي كه علم رو ديدگاه عقلاني مي‌دونه و اين راه رو ادامه مي ده، ميگم لذتهاي ديگه‌اي هم داره كه بنابه هر شخص ممكنه كمي فرق داشته باشه. حالا هر قدر ما بايد صبور باشيم، هر قدر سختي بكشيم يا تلاش كنيم تا بلكه كم كم به جوابهاي علمي كه مي‌خواستيم برسيم. همين ديدگاه به علم آماتوري منتقل شد و الان كساني هستند كه مطالعات حنبي بسياري قوي دارند در زمينه‌هاي خاص علمي. منتهي ديگر دوران قرن 18-19 نيست كه همون‌ها هم پژوهشگر بشن. خواستين مي‌گم چرا اين اتفاق نمي‌افته. نوشته‌ام طولاني شد. ممنون از حوصله‌تون.
Science is a way of trying not to fool yourself. The first principle is that you must not fool yourself, and you are the easiest person to fool. Richard Feynman
پاسخ
#16
بزرگی گفته است:

i"Never regard study as a duty, but as the enviable opportunity to learn to know the liberating influence of beauty in the realm of the spirit for your own personal joy and to the profit of the community to which your later work belongs."i

***
هرگز مطالعه و یادگیری رو به عنوان یک وظیفه ندانید! بلکه موقعیتی بدانید برای درک زیبایی در عرصه روح، برای لذت بردن از آن و برای اینکه جامعه از کارهای آینده شما بهره‌مند شود.
[SIZE=1][SIZE=1]...And, it was man's job to understand how it worked[/SIZE][/SIZE]
پاسخ
#17
سکوت و اندکی تفکر عمیق !!
نگاهی به دوردست ها !
تصور موانع !
عبور از سختی ها !
دستیابی به موفقیت !
بسیار مشکل
پاسخ
#18
به هر كاري كه علاقه مند هستيد اون رو انجام بديد.
ولي توصيه مي كنم عاشق چيزها و كارهاي بيهوده نشويد.
البته كارهايي كه شما گفتيد اگر داراي هدف و برنامه ريزي باشند بسيار خوب و به جا هستند.

پاسخ
#19
سلام.
زمانی هم که من فعالیت هام رو در سطح شهرم شروع کردم راستش بیشتر به این فکر میکردم که کاری کنم که پرتو هایی از این علم هم به شهر من بخوره و مردم با ستاره شناسی آشنا بشن. من مثل اکثر دوستان از کودکی ستاره ها رو دوست داشتم و شبها رو از روزها بیشتر دوست داشتم. به خاطر اینکه شب توی آسمون چیزهای زیبای بیشتری رو میشد دید.همیشه از اینکه کسی نیست به سوالاتم جواب بده ناراحت بودم. از اینکه سوالاتم دیگران رو خسته میکرد. و خیلی شاکی از اینکه چرا حتی یک کتاب توی این شهر پیدا نمیشه که من بخونم؟؟بعد از چند سال راهنمای من شد دو کتاب که یکیش چاپ سال 49 بود و یکیش کتاب مبانی نجوم! البته بعدش که افتخار آشنایی با آقای جعفری زاده رو داشتم.
میخوام اینو بگم شروع به فعالیت کردم که اگه حتی یک نفر از افراد شهرم برای مدتی به آسمون بالای سرش فکر کرد و خواست بیشتر بدونه کسی باشه که جوابش رو بده ،دست کم یک کتاب جدید باشه که بتونه راهنماش باشه. و حالا محوری ترین قسمت فعالیتم آشنایی بچه ها با آسمون شب هست.چون میدونم ذهن های خلاق و دور از هر نگرانی دارن.
ستار شناسی در ایران نه تنها در آمد زا نیست بلکه افراد خودشون هزینه ها رو متحمل میشن چه بسا شهر هایی مثل دورود که ...
اما در مورد مدیریت. من هم با شما موافقم. چون زمانی که اولین گروه رو توی شهرم راه انداختم با سختیهای زیادی رو برو شدم که شاید به خاطر فرهنگ این جامعه ی ... زیادمناسب یه دختر نبود.و اولین نفری رو که با کارهاش آشنا شدم ،سعی کردم بهش اعتماد کنم و تمام مسئولیت ها رو به اون بسپارم. شاید فعالیت در حاشیه خیلی برای من سخته و میدونم اگه مستقیم فعال باشم چه اتفاق هایی می افته اما متاسفم از اینکه فعالاً زمینه برای فعالیتم مناسب نیست و تصمیم دارم تا چند سال دیگه تنها در حاشیه فعالیت های شهرم باشم.
شعار نیست => من از روز اول که 8 سال ازش میگذره فقط به دنبال شناختن بیشتر خالقم بودم اما خب با گذشت زمان هدفهای دیگه ای هم پیدا کردم. حالا بیشتر به فکر این هستم که هر جا و در هر زمانی که هستم دانسته هاو رو بیشتر کنم با افراد جدیدی آشنا بشم و از داشته هام لذت ببرم.
دوشنبه , 18 مهر 1384.گاهی یه تاریخ آدمو پر انرژی تر میکنه.منو استروتاکSmile
پاسخ
#20
من نجوم ترویجی کار کردم. همه ی برنامه های ترویجی رو رفتم. کلاس ها ی آموزشی رایگان گذاشتم. توی ماراتن ها و رقابت ها بودم و اول شدم. با سرعت فوق العاده بالای اجرام آسمون و رصد می کنم.
و هزار تا کار دیگه که علمی نبودن...
به نظرم به هیچ دردی نمیخوره.
الانم رفتم توی کاره علمی.
آره. احمد راست میگه. نجوم ایران همش مافیاست. همش باند بازیه.
باید بچسبیم به کار خودمون.
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 2 مهمان