تکرار، سرنوشت شوم جهان ما!!!
#11
چند توصیه:
1- روحیه انتقاد پذیری داشته باشیم
2-احترام طرف مقابلمون رو حفظ کنیم (در این صورت احترام خودمون هم حفظ می شه )
3-سعی کنیم هیچ وقت و در هیچ جا خودمون رو محدود به هیچکس و هیچ چیز نکنیم
(همان طور که اگر انیشتین خود را محدود به گذشتگان می کرد تا آخر عمر کارمند ساده اداره ثبت اختراعات باقی می موند)

.
.
.
.
.
.

پاسخ
#12
همه چیز رو با هم قاطی کردی. وقتی با هم راجع به فلسفه‌ی علم صحبت می‌کنیم باید موضوع فقط اون باشه. چه دعوا کنیم چه تبادل نظر کنیم و امثال اینها. این میشه مباحثه. در مورد زمینه‌ی فیزیک و شاخه‌های فرعی من نوشتم و در جواب برام از رشته‌ات نوشتی و کارهایی که انجام دادی با وجودیکه به بحث ارتباطی نداشت کوتاه برات چیزی میگم:
همت خوبی داری و باید ادامه بدی. نجوم و تلاشی که برای علاقه‌ات می‌کنی.من هم تجربیاتی اینچنین رو داشتم و می‌دونم چه دردسرهایی داره. چه در دانشگاه چه گروه نجوم.
انتقادپذیری راجع به کار یا گفتاری که درست نیست یا فکر می‌کنیم درست نیست. مسأله‌ی علمی و فلسفه‌ی اون ارتباطی به انتقاد از فکر من یا تو یا هر دوست دیگه نداره.
چرا فکر می‌کنی وقتی دارم یکی از مهمترین بحث‌های فلسفه‌ی علم صحبت می‌کنم و حتی خودت هم این یعنی فرض بر نادانی طرف مقابل؟ علم دقیقاً راه درستی میره. نمونه‌ی کوچکش رو ما باید اجرا کنیم. این بحثه! باید بحث چه تند باشه چه تبادل نظر فقط راجع به اون موضوع. من وقتی راجع به ادبیات می‌گم تو رو مخاطب قرار نمی‌دونم. دیدگاه رو مخاطب قرار می‌دم.
من وقتی می‌گم باید فیزیک رو عمیق درک کرد فقط به این معنی نیست که چند واحد درس فیزیک یا مرتبط با فیزیک پاس کرده باشیم. حتی فیزیکی‌ها هم نمی‌تونن ادعای خاصی کنن یا بگن ما چون خوندیم می‌دونیم. کوانتم و مفهوم احتمال و موج و امثال اینها رو تا با جدیت تصور نکنی، ریاضیاتش رو ندونی و مطالعه‌ی بسیار طولانی مدت نداشته باشی چطور می‌تونی درکش کنی(بازهم تأکید می‌کنم مخاطب توی نوعی و حتی من).احترام متقابل برقراره! مثل اصل بقا!‌ توضیحش رو دادم الان. اگر بگی من این مسأله رو از این دید می بینیم و من به درست یا غلط و یا اصلاً به زبان دیگه ولی با همون مفهوم چیزی رو بگم مباحثه‌ی علمیه نه دعوای لفظی. امیدوارم در ادامه‌ی تحصیل موفق باشی و موقع پایان‌نامه و دفاع ببینی چطور استاد می‌تونه به ظاهر خشن با مطلبت برخورد کنه. در حالی که بیرون از اون بحث دوستت باشه. این مسأله خیلی مهمه.
نیازی نبود بنویسی واحدهای درسی رو آشنا هستم. و ایم رو بگم فیزیک اتفاقا به این سادگی‌ها هم نیست. اگر بهت بگم بردار خمش رو بدست بیار برام. یا از معادله‌ی آینشتاین با فرض فضا زمان خمیده و نه تخت یک مدل کیهان شناسی ارائه بده چه جوابی بهم میدی؟ یا اصلاً نزدیک‌تر: بگم موجی رو که خودت داری می‌خونی در رشته‌ات برام فقط توصیف کن. کاری هم با فرمول‌بندی‌اش ندارم. اینها ساده‌ترین چیزهایی هستند که در فیزیک باهاشون برخورد داریم.
ما در فیزیک درسهای زیادی داریم تا دکترا هم ادامه داره. داستان فیزیک عمیق‌تر از اینهاست. مهم اینه که سیر فکریشو و هدفشو دقیق دنبال کنیم. برای همین تاریخ فیزیک رو گفتم بخونی خوبه. ربطی به ناآگاهی نداره. من وقتی هر مطلبی که نمی‌دونم باید برم دنبالش. اگر به من جایی در فیزیک تشر زدی میرم دنبالش تا ببینیم قضیه چی بوده؟
زمانی من می‌تونم بگم حالا باید دنبال راه دیکه‌ای هم بود که در حال تحقیق حرفه‌ای باشم. به انتهای خط فیزیک رسیده باشم. خیلی از دوستان نجومی‌ من که حتی رشته‌ی کاملا غیر مرتبطی داشتند دچار زیبایی شناسی علم می‌شدند تا خود علم. این هم خوبه. ولی زیبایی علم در عمیق‌ترین مفاهیم اون نهفته است. اگر من فهمیدیم فارادی چی‌کار کرد، اون وقت میرم سراغ مراحل بعدی. چون علم ایستایی نداره.
معلومه که علم نباید ایستا باشه. نباید محدود باشه و برخلاف نظرت باید بگم اصلاً فیزیک محدود نیست. راهی بی‌نهایت رو داره طی می‌کنه. دائم در حال کشف.پس محدود نیست. آینشتاین دیدگاه فیزیکی‌اش رو محدود نکرد و شد آینشتاین. ولی مسأله به همین راحتی هم نیست. راهی غیر از علم رو طی نمی‌کنیم تا به علم برسیم. گاهی اتفاقاتی باعث میشن که دانشمندان ایده بگیرن. و این هم ناشی از شهود می تونه باشه هم تخیل. ریاضیات اینها که بسیار جلوتر از فیزیکه. ولی اونها اگر چیزی بدست میارن نمی‌دونن چیه. ما گرفتاریم که باید توصیف فیزیکی و حقیقی داشته باشیم. یا بگیم اصلاً معنی فیزیکی نداره.
من به کنجکاوی اشاره کردم. بسیار هم عالی که همه‌ی دیدگاه‌ها رو آدم دنبالش بره و برای خودش دنبال کشف و شهود و آزمون و خطا باشه. این فلسفه‌ی زندگیه و کلمه‌ی پویاییش در علم فقط صدق میکنه. چون بشر نمی‌دونه و می‌خواد بدونه.
متوجه مسأله‌ی تقلید نشدم! اگر معادلات ماکسول به اون شکله من بگم نه من نوتاسیون خودم رو دارم! چنین چیزی نداریم!‌
من کجا گفتم مطلب غیر علمی گذاشتی در سایت؟ من راجع به مطلب علمی بحث کردم که بحث راه بیوفته تا مطالب علمی رو از محتوای مقاله‌ی خودت و حتی مقاله‌های مشابه بیرون بیاریم. خوبه که چاپ کردی. من هم یک آدم نقد می‌کنم. معنی نقد شمشیر کشیدن نیست! نقد راجع به محتوا بحث می‌کنه. من نکته‌ای رو می خوام بگم و امیدوار بودم دوستان فیزیکی هم بیان در این بحث اگر اصلاً این بخش‌ها رو سر می‌زنن. کیهان‌شناسی کتاب هاوکینگ و امثال اینها نیست. اینها کتابهایی ساده و حتی با غلطهای عمدی علمیه که بتونن بفهمونن که در فیزیک مثلاً کیهانشناسی چی داره می‌گذره. و قویا هم میگم تا با فیزیک به معنای واقعی دریگر نباشی نمی‌تونی بگی خودت رو محدود کردی به فیزیک. مگر به مسأله ای رسیده باشی که دیگران نرسیدن در فیزیک و حالا باید منتظر پیشرفت بود تا اون موقع کمی هم از دیدگاه‌های دیگه نگاهش می‌کنیم. امیدوارم نوشته‌ام گویا بوده باشه.به جای اینکه بحث اینطوری بشه بهتره به مقاله برگردی و مباحثش. اینها چیزهای دیگه‌ای بودند که نباید دخالت می‌دادی در اصل مطلب.
Science is a way of trying not to fool yourself. The first principle is that you must not fool yourself, and you are the easiest person to fool. Richard Feynman
پاسخ
#13
بعضی اوقات بعضی بحث ها بی نتیجه می مونند!
چون یکی از دو نمی خواهند یه سری از مطالب رو قبول کنند!

پاسخ
#14
سلام آقای شیر مردی
من مقاله شما خوندم.چند تا سوال برای من پیش اومد و در بعضی موارد هم با شما موافقم.به زودی نظرم رو میگم.لازمه که لیستشون کنم. Smile
هر نوشته ای مخصوصاًنجومی بحث ها ی خاص خودشو داره تفکر ها و باور های متفاوت هستند که باعث نتیجه گیری های خوب میشن Smile
دوشنبه , 18 مهر 1384.گاهی یه تاریخ آدمو پر انرژی تر میکنه.منو استروتاکSmile
پاسخ
#15
سلام.
من قصد دارم که مطالبم رو از دیدگاه شخصی بیان کنم .البته بر پایه علم و انچه وجود داره. نه حدس وگمان. من مقاله تکرار سرنوشت شوم جهان و همینطورنظراتowlو آقای شیرمردی رو خوندم.نظرم رو میگم شاید به نظرتون ربطی به موضوع نداشته باشه یا اینکه افکارم و دانسته هام کودکانه به نظر بیان.چون قبلاً یکی از دوستان لطف فرمودند و پرونده کودکانه بودن دانسته های منو باز کردن.البته در بخش نسبیت!!
آقای شیرمردی زمانی هرکسی حرف تازه ای میزد اونو دیوونه و...می نامیدند و با گفتن حرفهاش که بعداً هم درست بودنش اثبات میشد شخصیت خودش رو در بین مردم از دست میداد اما اون دوره تموم شده و از حرفهای تازه استقبال میشه و به جای صادر کردن حکم اعدام در بارش به بحث و گفتگو مینشینند.اما متاسفانه هنوز توی ایران اون طرز فکر قدیمی وجود داره من خودم به عینه دیدم و شخصاً بارها همون لقب رو به من نسبت دادن. اما معنی حرفم طرفداری کامل از نوشته های شما نیست من بیشتر سوالاتم رو تونستم در قالب یک سوال جمع کنم. و خوشحال میشم شما و بچه های دیگه دربارش نظرتونو بگید. درضمن تا با گفته های شما در مراحل اولیه مخالفت نشه به نتیجه صحیح دست پیدا نمی کنیم. اینو مطمئن باشید.

و طبق نظریه هندسه کروی به نقطه آغاز بازگشته و دوباره مهبانگ رخ داده و جهان از نو شکل گرفته و باز هم به نقطه آغازین خود بازگشته و دوباره مهبانگ و در یک سیکل منظم تکرار می شود،
در مورد هندسه کروی که صحبت های owlرو تایید میکنم.ما از هندسه ای استفاده میکنیم که تقارن کروی داره نه اینکه کروی هست و نیاز به توضیح بیشتر نیست چون قبلاًً داده شده. اما در مورد اینکه مهبانگ دارای چرخه ای هست که مدام تکرار میشه من کاملاً مخالفم.چون اونوقت پایانی برای جهان نمیتونیم در نظر بگیریم.دقت کنید برای جهان نه صرفاً زندگی خودمون!! وقتی صحبت ازسرنوشت جهان میشه من تمام جوانب رو در نظر میگیرم. البته نمیخوام همه مسائل رو با هم قاطی کنم نه. گفتم که نظر شخصی من اینه.
شما معتقدی که مهبانگ دارای سیکل منظمی هست که تکرار میشه...در صورتی که بارها در کتاب قرآن مجید از واقعه ای صحبت به میون اومده که مستقیم اشاره میکنم.(ایرسول ما یاد آور) هنگامی که آفتاب تیره میشود و ستارگان آسمان تاریک شوند و فرو ریزند.سوره تکویر آیات 2و1
(ایرسول ما) یاد کن(قیامت را) هنگامی که آسمان شکافته شود و هنگامی که ستارگان آسمان فرو ریزند.سوره الانفطار آیات 2و1
و من دلیل محکمی برای گفته خودم دارم. برگردیم به عقب زمانی که نظریه های مختلف در مورد تصویری که بشر از جهان داشته.
همه میدونیم که فکر میکردند که زمین مسطحه . در صورتی که در قرآن می فرماید:
خداست آن ذات پاکی که آسمانها را چنانکه می نگرید بیستون بر افراشت آنگاه با کمال قدرت عرش را در خلقت بیاراست و خورشید و ماه را مسخر اراده خود ساخت که هر کدام دروقت خاص (و مدار های معین) بگردش در آیند امر عالم را با نظامی محکم کرد و آیات قدرت را بادلایلی مفصل منظم ساخت شاید بملاقات پروردگار یقین کنند. سوره رعد آیه 2
درسته که اون موقع که فکر میکردن زمین مسطحه امکان استفاده از این آیات نبود اما بعداً انقدر نظریه ها مثل نظریه ارسطو یا همون نظریه زمین مرکزی بطلمیوس و وجود افلاک هشتگانه روی کار اومدن و اونها هم به وسیله نظریه کوپرنیکوس (کشیش لهستانی) که گفت خورشید در مرکز ثابته و زمین و دیگر سیارات در مدارهایی دوارقرار داشتندو آخر هم که با رصد گالیله و قانون جاذبه نیوتن همه چیز مشخص شد.
خب حالا ما به نظرم میتونیم از قرآن کمک بگیریم و به آیاتی که گفتم فکر کنیم.! نمیخوام گفته های خودم رو نظر آخر اعلام کنم.گفتم که دربارش بحث کنیم.
آیا جهان ما به صورت موازی بوده و همه اتفاقات عیناً تکرار می شود؟ با این حرفتون یاد نظریه رشته ها افتادم.جهان های موازی که قبلاً بودن و ممکنه بعداً هم باشن. باید بگم تعداد محدودی این نظریه رو قبول دارن و تعداد بسیاری از دانشمندان هم با حقایق و دلایل علمی ردش کردن. البته هنوز به طور کامل رد نشده پس جای بحث داره...
احتمال دیگر این است پس از آن که سیاه چاله عظیم کل جهان را بلعید و به حداکثر چگالی و دمای موجود در کل انرژی طبیعت رسید منحنی ها را معکوس کرده و گذشت زمان را معکوس کرده(به گذشته بر می گردد) و به جای آن که اجسام را ببلعد آن ها را به بیرون پرتاب می کند و شروع به بسط دادن عالم و گسترش آن می کند.
من با این گفته که جهان اول بسیار چگال بوده و دمای بالایی هم داشته موافقم فقط یه مقدار بیشتر توضیح بدین در مورد گذشت زمان معکوس شده.منظورتون همون چرخه منظمی هست که قبلاً گفتین؟
من هم با OWL در مورد اضافه کردن عکس موافقم منظورتونو بهتر میرسونه
*بیایید خودمون رو به چهارتا فرمول که مشخص نیست در آینده نقض نشوند محدود نکنیم!اما در مورد این گفته شما. هم عقیده نیستم. چون اگه قرار باشه دلمون رو به مثلاً قانون جاذبه خوش نکنیم و قبولش نداشته باشیم خیلی از محاسبات و باور های ما و حتی زندگی الان مابه هم میخوره! مثلاً اینکه بگیم جاذبه در خارج از جو زمین وجود نداره پس رده !چون با استفاده از قوانین جاذبه است که میتونیم ماشین یا انسانها رو به فضا بفرستیم.
با توجه به منحنی های فضا و زمان و خمیدگی های مربوط به خوشان در شرایط خاص، احتمال این نیز وجود دارد که سیاه چاله عظیمی جهان را بلعیده و با توجه به این که جرم آن بسیار زیاد افزایش یافته (کل جهان را در نقطه ای کوچک جمع کنیم!!!) 
کاملاً روبروی گفته بالای شما قرار میگیره. چون خمیدگی فضا-زمان خودش یه نظریه است و با فرمولها اثبات شده.
از شما به خاطر مقاله تکرار سرنوشت شوم جهان تشکر میکنم چون باعث شده که بیشتر فکر کنم و بحث هایی بشه که مسائل بیشتری رو یاد بگیرم.منتظر نظر بقیه دوستان هستم.
دوشنبه , 18 مهر 1384.گاهی یه تاریخ آدمو پر انرژی تر میکنه.منو استروتاکSmile
پاسخ
#16
نظریات گوناگون
نظریه های مختلفی درباره پیدایش جهان ارائه شده است ولی مقبول ترین نظریه ، نظریه انفجار بزرگ است که می گوید، جهان حدود 15 میلیارد سال پیش بر اثر انفجاری عظیم بوجود آمد. جهان در آغاز بسیار کوچک ، درخشان ، داغ و متراکم بود، اما از آن زمان تا کنون در حال انبساط و گسترش بوده است. در مورد پایان جهان هم نظریه های مختلفی وجود دارد:
برخی معتقدند جهان برای همیشه در حال گسترش و انبساط خواهد بود. کائناتی را که همیشه در حال انبساط باشد، کائنات باز می نامند.
به عقیده برخی دیگر ، هنگامی که جهان به اندازه معین رسید ، انبساط آن متوقف شده و در همان حال ثابت می ماند.
گروه دیگر می گویند جهان سرانجام از انبساط باز می ایستد و انقباض و فروپاشی درونی آن آغاز می گردد. طبق این نظریه فروپاشی بزرگ همان مراحل انفجار بزرگ را در جهت عکس طی خواهد کرد تا به یک نقطه واحد تبدیل شود. جهانی با این خصوصیات را کائنات بسته می گویند.
تقابل دو نیرو
کائنات در حال انبساط و گسترش است ولی نیرویی وجود دارد که در مقابل این انبساط قرار می گیرد، آن نیرو ، گرانش است. بدلیل وجود نیروی گرانشی است که ماده ، ماده را جذب می کند. پس مواد تشکیل دهنده کائنات می خواهند همدیگر را جذب کنند، لذا گرایش کل کائنات بر آن است که روی خود فرو افتد و منقبض شود. آیا در این صورت نظر گروه سوم تایید می شود و کائنات فرو می پاشد؟
پاسخ این سوال بطور دقیق مشخص نیست. در اینجا با تقابل دو نیرو مواجهیم. یکی نیروی گرانشی و دیگری نیروی حاصل از انفجار بزرگ. هر کدام قویتر باشد، سرنوشت کائنات را رقم
میزند. اگر نیروی گرانشی به اندازه کافی نیرومند باشد ، جریان دور شدن کهکشانها از یکدیگر روزی متوقف خواهد شد. آنها جهت خود را معکوس خواهند کرد و در یک حرکت انقباضی رو به سوی یکدیگر خواهند گذاشت. درجه حرارت و چگالی افزایش خواهد یافت و کائنات با طی روندی معکوس مراحل عظیم انفجار بزرگ را تجربه خواهد کرد و کائنات بسته خواهد بود.
اگر دو نیرو با هم برابر باشند ، نظریه گروه دوم حاکم خواهد بود و جهان ثابت خواهد ماند ولی اگر نیروی حاصل از انفجار بزرگ قویتر از نیروی گرانشی باشد ، جهان همچنان به انبساط خود ادامه خواهد داد، کهکشانها از یکدیگر دورتر خواهند شد و کائنات ما کائناتی باز خواهد بود.
[color=#FF0000]چگالی جهان

با وجود خلا فضای بین ستاره ای بنظر می رسد جرم جهان ما کمتر از آن باشد که بتواند در آینده منقبض شود. آینده ما چگونه است؟ یک حریق بزرگ تازه یا شاید پیشروی به سمت سرمای بیشتر و فضای خالی بیشتر؟ برای پاسخگویی به این سوال ، باید نیروی گرانشی کائنات یا معادل آن چگالی ماده موجود در کائنات را حساب کنیم.
جهان در حال انبساط است و نیروهای جاذبه بین مواد باعث کند شدن این انبساط می شوند. هرچه جرم جهان متراکم تر باشد ، به همان اندازه چگالی زیاد شده و انبساط آن کندتر می شود. جهانی که چگالی بالایی دارد ، ممکن است بالاخره به خاطر قدرت نیروهای جاذبه بین قسمتهای تشکیل
دهنده اش ، منقبض شود و جهان بسته بماند (کائنات بسته).
اگر جهان به اندازه کافی چگالی نداشته باشد، برای همیشه در حال انبساط و بصورت جهان باز خواهد بود.(کائنات باز)
چگالی بحرانی
اندازه کافی که برای چگالی گفته می شود، چقدر است؟ این اندازه برابر 5x10-27Kg/m3 است که چگالی بحرانی می باشد. چگالی بحرانی معیاری است برای تعیین باز یا بسته بودن جهان.
اگر چگالی جهان از چگالی بحرانی بیشتر باشد، جهان ، جهان بسته خواهد بود.
اگر چگالی جهان از چگالی بحرانی کمتر باشد، جهان ، جهان باز خواهد بود.
اندازه گیری چگالی جهان
حال ببینیم چگالی جهان را چگونه اندازه بگیریم؟ چگالی کمیت یک ماده در واحد حجم معین است. حجم مورد نظر در مورد کائنات باید بسیار بزرگ باشد. حجمی شاید به اندازه یک ابرخوشه. برای محاسبه ماده موجود در این حجم ، جرم کهکشانها را با هم جمع می کنیم. این کار در مورد مواد مرئی که به سمت ما نور می فرستند، میسر است ولی در مورد ماده ای که نمی بینیم ، نمی توانیم جرم آن را حدس بزنیم. موادی مثل ستارگان و سیاره های مرده ، سیاره هایی که دور از هر منشا نوری قرار دارند ، صورتهای احتمالی ماده که هنوز نمی شناسیم ، ماده سیاه و ...
اسحاق نیوتن می گوید: ماده ، چه نورانی چه تاریک ، شناخته شده یا ناشناخته ، از طریق نیروی گرانشی خود را به ما نشان می دهد. فرض کنیم خورشید نور افشانی نمی کرد در این صورت نمی توانستیم آن را ببینیم ولی حرکت سیاره ها به دور خورشید همچنان ادامه داشت و اختر شناسان میتوانستند بدون آنکه قادر به دیدن خورشید باشند، به وجود آن پی ببرند و با دنبال کردن حرکات زمین نسبت به ستارگان ، جرم آن را اندازه بگیرند.
اخترشناسان با بهره گیری از روشهای مشابه میتوانند چگالی کل کائنات را اندازه بگیرند. نتیجه اندازه گیری آنها در کل فضای قابل مشاهده بطور میانگین حدود یک سوم اتم در حجم یک متر مکعب فضا است. به لحاظ نظری برای اینکه حرکت کهکشانها در آینده متوقف یا معکوس شود ، این چگالی باید بیش از ده اتم در هر متر مکعب باشد. با توجه به واقعیات مشهود چنین امری بعید به نظر می رسد، ولی چون ابزار دقیق اندازه گیری نداریم، نمی توانیم این امکان را کاملا منتفی بشماریم، ولی اگر چنین باشد ، کائنات باز خواهد بود.
نسبت فراوانی هیدروژن سنگین (دوتریوم) به هیدروژن سبک از فرضیه کائنات باز حمایت می کند. پس سبک بودن کائنات و فراوانی دوتریوم نشان می دهد که کائنات تا ابد منبسط خواهد شد.
روی دیگرسکه[color=#FF0080]

در بحث فوق ما فرض کردیم می توانیم چگالی همه حفره های سیاه را که بصورت ستاره های تاریک یا هاله های تیره هستند، محاسبه کنیم. ضمنا ما برای نوترینوها جرم در نظر نگرفتیم . ممکن است این ذرات جرمی هرچند بسیار بسیار اندک داشته باشند ولی به دلیل تعداد بیشمار آنها این جرم می تواند نتیجه محاسبات ما را معکوس کند.

Confusedhock: Confusedhock: Confusedhock: Confusedhock: Confusedhock: Confusedhock:
منجّم باشي
**********
پاسخ
#17
با سلام

در جواب به نکات و سوالات کامل شما دوست گرامی چند سوال و نکته را مطرح می کنم.
چرا جهان باید به پایان برسد؟
آیا پایانی که در قرآن کریم از آن یاد شده نمی تواند پایان سیکل کنونی مهبانگ باشد؟(پایانی برای یک آغاز)
آفتاب تاریک می گردد! با مرگ خورشید این اتفاق رخ میدهد!( بعد از درخششی که 1000 بار بیشتر از زمان کنونی بوده نور آن کم کم ، کم می شود!!!)
ستارگان تاریک می شوند! جو زمین دچارتغییرات شود و به هر علتی ضخامت آن بیشتر شود و آلودگی هایی باعث شود که نور ستارگان به زمین نرسد ( پس ستارگان هم تاریک شدند )
فرض کنید یک شهاب سنگ با طول چند کیلومتر با زمین برخورد کند؟
چه رخ می دهد؟
فاجعه!!!!!!!!!
زلزله های شدید!
سونامی!
آتشفشان!
در بدو افنجار و پس از آن:
به دلیل آنکه غبارهای حاصل از برخورد در جو قرار گرفته اند نور به زمین نرسد! و یا مثل جو زهره گازهای ناشی از برخورد ( بسته به نوع شهاب و مواد سازنده آن ) جو زمین زمین را دچار تغییر کند!
در این صورت نه نور خورشید به آن می رسد و نه ستارگان!
پس هم آفتاب تاریک می شود و هم ستارگان خاموش می شوند!
ستارگانی که گفته شده فرو میریزند کجا می ریزند؟ مگر ما روزانه شاهد مرگ ستارگان مختلف در کهکشان خودمان نیستیم که با احتساب کهکشان های دیگر تعداد آن بالاتر هم می رود ( مثلا غول های سرخ )
و اگر تمام این ها در یک روز رخ دهد آیانمی توان گفت که پایان جهان پایان سیکل مهبانگ کنونی است!
و همه چیز دوباره شکل می گیرد( البته تضمینی نیست که به شکل کنونی شکل بگیرد و جهان تکرار شود )
در قرآن کریم گفته شده که ستارگان خاموش می شوند آیا گفته که دیگر روشن نمی شوند؟
اما در رابطه با گذشتگان!
قانون جاذبه کاملا صحیح و غیر قابل انکار است و ما می توانیم از آن در تمام محیط ها استفاده کنیم ولی!
آیا آگر روزی توانستیم با سرعت نور حرکت کنیم و حتی بیشتر از آن باز هم می توان روابط را از این فرمول ها در حرکتمان استفاده کنیم!
آیا کامل ترین فرمول جهان ( E=M*C2 ) تا ابد پا بر جا می ماند؟
به گفته انیشتین هیچ جسمی نمی تواند سرعتش از سرعت نور بیشتر شود و اگر انرژی بیشتری داشت آن به سرعت تبدیل نمی شود بلکه به جرم آن افزوده می شود( جسم سنگین می شود )
و آیه از قرآن کریم
ما آسمان ها و زمین را در تسخیر بشر قرار داده ایم !
چه تسخیری! بشر از نزدیک ترین همسایه خود یعنی ماه پا فراتر نگذاشته(البته حتما در آینده در تسخیر ما میشوند، اگر خودمان صد راه خود نشویم )
پس یعنی باید بگوییم قرآن اشتباه است!!؟؟
اگر بخواهیم از دید فیزیکدانان امروزی به جهان بنگریم تا چند هزار میلیارد سال دیگر می توانیم پا از مرزهای کهکشان خود فرا تر بگذاریم ( البته هنوز به مریخ هم نرفتیم )
این چه تسخیری است که انسان محدود به سرعت نور است!
من معتقدم که ایات قرآن بدون هیچشکی کاملا درست هستند و نمی توان به آنها شک کرد زیرا نگارنده آنها انسان جایز الخطا نبوده بلکه خالق انسان بوده! پس ما یک تناقض داریم یا بهتر بگویم یک رویارویی دو ایده!
یکی در تسخیر بودن آسمان ها و زمین در دست بشر! و دیگری محدود بودن بشر به سرعت نور
کدام یک درست است؟؟؟؟؟؟
من نگفتم همه فرمول ها اشتباه هستند و نمی توان بر پایه فرمول های کنونی کاری کرد!
رشته تحصیلی من نمونه بارز از انواع فرمول هاست (فیزیک و شیمی و ...)
اگر فرمول ها نباشد ما نمی توانیم هیچ مداری را طراحی کنیم و پایه و اساس کارمان با فرمول های مختلف است ساده و پیچیده!
ولی:
نظریه خلق الساعه و با زمین مرکزی، اگر گذشتگان ما خود را محدود و نظریه ها را بدون هیچ قید و شرطی قبول نمی کردند، شاید هم اکنون ما به قدری پیشرفت کرده بودیم که می بایست برای دیدن کهکشان خودمان ( خارج از آن ) از ابزارهای اپتیکی بسیار قوی استفاده می کردیم تا آنرا به صورت بک نقطه مه آلود در آسمان می دیدیم!
مشکل ما این است که امیال شخصی افراد در نظریات آنها تاثیر دارد
دانشمندان ما به جای آنکه دلایل را بررسی و پس از مطالعات زیاد آنها، یک تصمیم گیری کنند!
اول تصمیمشان را می گیرند و بعد به دنبال دلایل برای آن می گردند!

پاسخ
#18
با سلام
باید بگم که پست قبلی من در این تاپیک جواب به سوالات مطرح شده کاربر محترم"Parastoo " بوده
و منتظر پاسخ های ایشان هستم.
امیدوارم پاسخ بدهند.
با تشکر

پاسخ
#19
با سلام.
از اینکه دیر کردم شرمنده.
خب اول نظرم رو در مورد این گفته میگم
آیا پایانی که در قرآن کریم از آن یاد شده نمی تواند پایان سیکل کنونی مهبانگ باشد؟(پایانی برای یک آغاز)
من مشکلم اینه که اونوقت دیگه نمیشه پایان دقیقی برای جهان در نظر گرفت
اما مورد دوم
ستارگانی که گفته شده فرو میریزند کجا می ریزند؟ مگر ما روزانه شاهد مرگ ستارگان مختلف در کهکشان خودمان نیستیم که با احتساب کهکشان های دیگر تعداد آن بالاتر هم می رود ( مثلا غول های سرخ) منظور من انفجار های بیشتر و هولناک ترند.منظور از فرو ریختن حتماً ریختن روی زمین که نیست.به کلی نابودی هست
مورد سوم
ستارگان تاریک می شوند! جو زمین دچارتغییرات شود و به هر علتی ضخامت آن بیشتر شود و آلودگی هایی باعث شود که نور ستارگان به زمین نرسد ( پس ستارگان هم تاریک شدند (در این مورد با شما موافقم.
مورد چهارم
ما آسمان ها و زمین را در تسخیر بشر قرار داده ایم !
چه تسخیری! بشر از نزدیک ترین همسایه خود یعنی ماه پا فراتر نگذاشته(البته حتما در آینده در تسخیر ما میشوند، اگر خودمان صد راه خود نشویم (
من هم از آینده صحبت کردم نه از گذشته! خبر از آینده اما اینکه میگین چه تسخیری چندان قانع کننده نیست.چون آسنده هنوز نیوده :!:
اما در مورد نظریه ها و فرمول ها خیلی از فرمولها اثبات شدن و خیلی هاشون هم رد شدن درمورد نظریه ها هم همینطور!
خوشحال میشم این بحث ادامه داشته باشه Smile
Arrow
دوشنبه , 18 مهر 1384.گاهی یه تاریخ آدمو پر انرژی تر میکنه.منو استروتاکSmile
پاسخ
#20
با سلام
دوست گرامی شما چرا به دنبال پایان هستید
مسلما زمین و منظومه شمسی روزی به پایان راه خود می رسند ولی ما در آن موقع حتما به قدری پیشرف کردیم که در سیارات فرازمینی می توانیم ساکن شویم و یا در ایستگاههای بسیار بزرگ در فضاهای بین ستاره ای
قبل از ما نیز انسان هایی بوده اند و زندگی می کردند. در کجا ؟ هیچکس نمی داند.
فقط این را می دانیم، زمانی که خدا انسان را آفرید و به فرشتگان دستور داد تا به آن سجده کنند فرشتگان گفتند که آیا بشری می آفرینی که در زمین فساد کند و جنگ و خونریزی به پا کند. خدا نیز در جوابشان گفت من چیزهایی می دانم که شما نمی دانید.
پس بی شک قبل از نسل کنونی ما انسان های دیگری هم بوده اند.
پایان آنها آغاز ما بوده و پایان ما آغاز گروه دیگری!
چون خداوند همیشه در حال خلق موجودات است بدون آنکه موجودات قبلی آن از بین بروند.

آیا انسان با مرگ پایان می پذیرد؟
آیا فرشتگان پایان می پذیرند؟
آیا خدایی که خود فناناپذیر است نمی تواند جهانی ابدی درست کند
و آیه از قرآن کریم که می فرماید (( هم فیها خالدون ... )) و تا همیشه در آنجا می مانند.
آیا بهشت و جهنم وعده داده شده نمی تواند در یکی از همین کهکشان های اطرافمان باشد
آیا نمی توان تصور کرد که جهنم یکی از همین ستارگان گروه O باشد.


آیا می توان تصور کرد که ستارگانی که از خورشید بزرگتر و یا حداقل به اندازه آن هستند روی زمین بیفتند؟!!!!!


اما در رابطه با اثبات نظریه ها و فرمول هایی که به قول شما خیلی هاشون اثبات شدند و خیلی هاشون هم رد شدند
آیا زمین مرکزی بطلمیوس اثبات نشده بود؟!!
آیا نظریه گالیله رد نشده بود؟!!
آیا روزی نمی رسد که کودکانه دبستانی به نظریات آلبرت انیشتین بخندند و همان عکس العملی را که ما در برابر "خلق الساعه" و یا "زمین مرکزی" از خودمون نشان دادیم، آنها نیز نشان دهند و بگویند که ما روزانه داریم با چندین برابر سرعت نور حرکت می کنیم ولی یک دانشمندی در قرن 19 می گفت که نمی توان از سرعت نور فراتر رفت!
آینده در دست ماست
بسیاری از این دانشمندان تنها دلیلی که به درجات بالای علمی رسیده اند این بود که به درستی تمامی مسائل شک می کردند و راجع به همه چیز مشکوک بودند (این شک زندگی خانوادگی انیشتین را فروپاشید) آیا زمانی که انیشتین به درستی قوانین نیوتن شک کرد، قوانین آن کامل ترین و جامع ترین فرمول ها تا آن روز نبودند!
آیا این شک باعث نشد که آنها اصلاح شوند و باعث دستیابی ما به درهای جدید علم شد.
اگر از دانشمندان ما کسی بیاید و یک تحول کلی نسبت به دید انیشتین داشته باشد و بتواند با استفاده از فرمول های قبلی مسائل جدیدی را مطرح کند مسلما باعث پیشرفت بشر می گردد.

پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
قويترين حد جرم ماده تاريك جهان تعيين شد mars 0 2,026 11-27-2011, 11:29 AM
آخرین ارسال: mars
گربه شرودینگر و وجود جهان‌های موازی New Astronomer 17 9,220 08-02-2010, 12:59 AM
آخرین ارسال: m_vsky

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان