تالار گفتگو ستاره‌شناسان

نسخه‌ی کامل: خاطرات و گزارش های رصدی
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21
سلام

خب ابريه ديگه :!:
سلام كسي خاطره ماطره نداره Smile
این خاطره رو فکر کنم قبلا تعریف کردم
یه بار توی کوچه با بچه های محل داشتیم ماه گرفتگی رصد میکردیم که یه بنده خدایی اومد پیله شد که رصد کنه
چشمی رو با دست گرفت و سرش رو گذاشت ته تلسکوپ پشت آینه اصلی ! فکر می کرد چشمی دسته تلسکوپه و از اون پشت مثله شکستی ها باید نگاه کنه . ما هم کلی خندیدیم . :lol: :lol:
بيچاره بنده خدا Smile
نخند آقا ......
نخند ..........
خوب نمیدونست بنده خدا ............
Smile
چشم :?
منم با دوستام داشتیم نگاه ماه میکردیم با یه تلسکوپ 76میلیمتری یه اقا از اونجا رد شد حالا اسمشو نمیگم گیر داده بود منم میخوام نگاه کنم گفتم نمیشه رفتم داخل چشمی 4 میلیمتر رو اوردم دیدم تا اقاهه داره نگاه میکنه.وقتی رفتم پیشش چپ چپ بهم نگاه میکرد گفت اینم تلسکوپ تو داری داری چشم خودم رو توش میبینم. دوستام داشتن از خنده میمردن ولی به رو خودشون نمیاوردن. وقتی اقاهه رفت بلند زدن زیر قهقه.گفتم چتونه چه خبره؟گفتن چشمی رو برداشته بودیم اقاهه داشت تو فوکوسر بدون چشمی نگاه میکرد.منم زدم زیر خنده.اقاهه از پشت دیوار در اومد گفت من رو سر کار میزارید پدر.......خلاصه وقتی دیدیم این حرف زد تلسکوپ برداشتیم فرار کردیم.دو قدم بر نداشته بودیم دیوار صوتی رو شکوندیم(این تیکه لاف بود).خلاصه هنوز که هنوزه ما با یارو مشکل داریم. :lol: :lol: :lol: :lol: :lol: :lol: :lol:
سلام... خب اولین خاطره ی من هم اینه :
من کلا زیاد آسمونو م میدیدم ولی تجربشو با یک تلسکوپ نداشتم. ( یک تلسکوپی هست ولی خب زیاد خوب نیست!!)
بعد دوستمم مثه من . یه روز رفته بودم خونه ی دوستم و فهمیدم که تلسکوپ خریده. ما هم خیلی با شوق و ذوق یک ساعت قبل غروب آفتاب رفتیم بالا پشت بومشون.... اول گذاشتیم یکم آسمون تاریک بشه :!: بعد یک چیزی در اومد... هر چی سعی کردیم که نتونستیم اونو ببینیم!! و تنها چیزی که دیدیم چراغای خیابونا بود Big Grin وقتی هم که تاریک شد ----> :? آخه میترسیدیم از بالا پشت بوم بیفتیم واسه همین رفتیم تو حیاط...! وقتی دیگه داشتیم نا امید میشدیم فهمیدیم چشمی ها رو نذاشتیم :roll: بعد باز چشمی ها رو گذاشتیم.... یه ستاره ی آبی دیدیم!! خیلی خوشحال و شاد و خندان بعد دریافتیم که انتن بوده این نور آبی Confusedhock: بعد از مدتها تلاش هم 3 تا ستاره رصد کردیم!!
ولی واسه اولین رصد جالب بود Big Grin
عجب خاطره ی به یاد ماندنی بود.
اگه از این خاطرات داشتین بنویسین.
من از چند برنامه رصدی یه خاطره مشترک دارم.
اونم اینه که قبل از رصد هواشناسی رو چک می کردیم هوا صاف بود، ولی به محض اینکه میرفتیم واسه رصد ابر میومدو رصد رو فلج میکرد. اینی که میگم بیش از 15 بار اتفاق افتاده. همین 10 روز پیش که احتمال نیمه ابری شدن هوا نزدیک 0 بود. رفتم رصد، هوا که ابری شد هیچی، یه بارون نم نم هم اومد. آره توو ماه خرداد. :roll:
جالب این بود زمان دانشجویی هر وقت که من بودم هوا ابری میشد :? ولی اگه نمیومدم هوا صاف بود و تا صبح بچه ها رصد می کردن.... :!:
من نحس هستم؟ Sad Sad Sad
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21