تالار گفتگو ستاره‌شناسان

نسخه‌ی کامل: خاطرات و گزارش های رصدی
شما در حال مشاهده نسخه آرشیو هستید. برای مشاهده نسخه کامل کلیک کنید.
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21
سلام
یک بار با چند تن از بزرگواران جامعه نجوم کشور برنامه رصد داشتیم (بهتره که اسمشون را نگم) من یه محل رصدی را در زردکوه بلند ترین و تاریک ترین منطقه پیدا کرده بودیم، در مهمان سرا آماده رفتن شدیم که دو دستگاه اتومبیل کمک دار و خبرنگارعلمی ایسکا نیوز هم با ما همراه شدند.
نزدیک بعد از ظهر بود که عازم شدیم، در طول مسیر خبرنگار با تک تک افراد مصاحبه کرد و سوالات زیادی را پرسید ( بعضی از سوالاتش واقعا سخت بودن) من به یکی از دوستان گفتم که ابزار ها کجاست؟
(( گفت توی اون ماشینه! اونها هم فکر می کردن که توی این ماشینه! :lol: ))
خلاصه 350 کیلومتر از اقامتگاه دور شدیم و به محل رصد رسیدیم وسایل رو از ماشین ها در آوردیم ( قرار بود راننده ها و خبرنگار شب بروند و فردا صبح برگردند) همین طور که وسایل رو خالی کردیم من متوجه شدم که این جعبه هایی که ما داریم خالی می کنیم، هیچکدام ابزار اپتیکی نبودند به دوستان اون گروه گفتم تلسکوپ ها ؟! گفتن مگه پیش شما نیستند!
این رو که شنیدم بدنم بی حس شد! حالم گرفته شد!
اما سریع به خودم فهموندم که ما اومدیم تفریح نه رصد!
چون دوستان مهمان من بودن سعی کردم کاری بکنم که بهشون بد نگذره! اما خودم از همشون ناراحت تر بودم
یه تنها ابزاری که ما داشتیم 15*70 بود، هوا که تاریک شد، با این 15*70 چه رصدی می کردند!
چه لذتی می بردند!
شب هم آقایون خوابیدند و قرار شد که نوبتی تا صبح در کنار چادر پست بدیم، پست اول من بودم نوبتم که تمام شد نفر دوم رو صدا کردم بیدار نشد، جای اون هم پست دادم و نفر سوم و نفر چهارم و الی آخر
اون منطقه خرس - گراز - گرگ و هر چی حیونه وحشی که فکر می کنید داره!
نزدیک ساعت شش صبح بود دیدم یه چیزی داره به ما نزدیک می شه
چند تا سنگ طرفش انداختم ولی فرار نکرد
منم با تفنگ آقای X بهش شلیک کردم! دوستانی که توی چادر بودند وحشت زده شدند!
هر کدومشون با یه سلاح سرد اومدن بیرون خیلی گشتیم که ببینیم چی بود!
رد خون اون حیوون نگون بخت را هم پیدا کریدم، اما خودش رو نه!
خلاصه دوستان دیگه نه خوابیدن مشغول گرفتن عکس های هنری از طلوع خورشید شدند من هم تنهایی خوابیدم تو چادر تا موقعی که ماشین ها اومدن دنبالمون!
بچه ها به نظر شما امسال کسی میتونه هلال رو رصد کنه !
من که فکر می کنم غرب کشور هوا گرد خاکی باشه
گروه های مختلف با ابزارهای مختلف و شرایط جوی و ارتفاع و طول و عرض های متفاوت خود را برای رویت هلال رمضان آماده می کنند.
امیدوارم که همه گروه ها موفق باشند!
احتمال زیاد ما که زیر گرد و خاکیم باید خورشید رو پیدا کنیم ( ماه پیشکش )
منم فکر نمی کنم با این وضعیت جوی و این همه گردو خاک حتی بتونیم خورشیدو ببینیم چه برسه به هلال ماه.فقط باید دعا کنیم آسمون اون روزا صاف باشه.
با سلام
شاید خیلی از شما ها تا حالا به این نتیجه رسیده باشید که ادم تا چیزی رو از نزدیک نبینه یا حس نکنه به اون اهمیت نمیده در شماره 189 مجله نجوم یک مقاله بود از اقای پورنگ پورحسینی در مورد امنیت در شب های رصد من اون مقاله رو با دقت خوندم و توصیه می کنم هرکی نخونده بخونه مثلا گفته منجمی بر اثر بی دقتی در چاهی می افته و اسیب می بینه من فکر کردم که خوب شاید اون ادم حواصش نبوده ولی دیروز با خبر شدم یکی از معلم های نجوم من که با گروه برای رصد به روستای مصر رفته بودن وسط راه (نصف شب )چند تن از متور سواران که بعدا معلوم میشه پلیس بودن مواجه می شند که در این بین یک نفر گاز فلفل پرتاب می کنه که باعث مشه هر دو طرف اسیب ببیند و کار به بیمارستان می کشه خوب قطعا هیچ پلیسی به سمت خودش گاز فلفل نمی گیره پس این وسط کار کی بوده؟ بیاییم در این تالار در مورد خطرات رصد صحبت کنیم و در مورد این که چگونه باید با اون ها مقابله کنیم و یک منجم چقدر باید امادگی داشته باشه
خب این یکی از قسمتهای مهمه . اما این روزها داشتم به این مسئله فکر میکردم :roll: البته نه از این بعد که شما گفتین.
به اینکه توی کویر با اون همه مار و عقرب و ... چطور بچه ها کنار میان. در حالی که از اونها هیچ حفاظتی نمیشه؟؟؟ من خودم تا حالا کویر نرفتم برای رصد. امااین مسئله برای من خیلی مهمه. :roll:
مگه میشه یه دیرار دور خودمون بکشیم که ماره نیشمون نزنه؟
ما میخوایم بقیه رو به نجوم علاقه مند کنیم
اگه همین اول کاری از خطرات اون حرف بزنیم که نمیشه دوست من!!
درباره خطرات شب رصدی تو ماهنامه 189 مفصل نوشته حتما بخونید بعد می فهمید فقط مار و عقرب نیست!
یه چند موردشو بگید
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21